چنانچه در آيه (151) از سوره (شعراء) كه مىفرمايد [ و لا تطيعوا امر المسرفين ].
تعلّق [لا تطيعوا] به [امر] مجازى بوده و اسناد حقيقى عبارت است از:
و لا تطيعوا المسرفين فى اوامرهم، چه آنكه مفعولبه در واقع صاحبان امر يعنى مسرفين
مىباشد.
با توجّه باين امر اختصاص دادن تعريف مجاز را بنسبت اسنادى چنانچه
مصنّف مرتكب شده صحيح نبوده و موجب عدم جامعيّت تعريف مىشود مگر آنكه در توجيه
عبارت مصنّف بگوئيم مقصودش از اسناد مطلق نسبت و مجرّد اسناد است اعم از اسناد تام
و غير آن.
كلام شارح در مطول
شارح در شرح كبيرش (مطوّل) در اين مقام ابتداء اشكالى را بر مصنّف
نقل مىكند و پس از آن درصدد حلّ و جوابش برمىآيد.
اشكال
از تعريفى كه براى مجاز ذكر كرديم دو امر خارج ماند:
اوّل: توصيف فاعل يا مفعول بواسطه مصدر چنانچه وقتى مىگوئيم:
رجل عدل، رجل فاعل حقيقى عدل است كه در اين تركيب موصوف و مصدر را
صفت آن قرار دادهايم، يا در مثال [انّما هى اقبال و ادبار] كه تمام بيت اينست:
لا يسأم الدّهر منه كلّما ذكرت
فانّما
هى اقبال و ادبار
در اينمثال مرجع ضمير (هى) كه عجول باشد بمعناى ناقهاى كه