بود كه مصنف براى آن به مثل: جدّ جدّه مثال مىزد چه آنكه [شعر] در اينجا بمعناى مفعول است.
و مثال [نهاره صائم] براى اسناد بزمان و مثال [نهر جار] براى اسناد به مكان شاهد است زيرا شخص در روز صائم و آب در نهر جارى مىباشد.
و در ذيل [بنى الامير المديند] مىگويد:
مثال است براى اسناد به سبب و پس از آن مىنويسد:
شايسته است دانسته شود كه مجاز عقلى در نسبت غير اسنادى نيز همچون نسبت ايقاعى جارى مىشود مانند اعجنى انبات الرّبيع البقل و جرى الانهار.
چنانچه خداوند متعال مىفرمايد: فان خفتم شقاق بينهما .
و نيز نسبت ايقاعى همچون: مكر الّليل و النّهار و نومّت الّليل و اجريت النّهر.
همانطوريكه حضرت حقتعالى ميفرمايد: و لا تطيعوا امر المسرفين .
ولى تعريفيكه مصنّف نموده فقط براى نسبت اسنادى است مگر آنكه بگوئيم مقصودش از اسنادى، مطلق نسبت و اسناد مىباشد.
و در اين مقام مباحث نفيسى است كه ما آنها را در شرح يعنى مطوّل زينتبخش كتاب قرار دادهايم.
شرح فارسى:
توضيح
ملابسات و متعلقات فعل
براى فعل متعلّقاتى است از جمله: