لفظ [شقيق] اسم مردى است و عبارت [عارضا رمحه] يعنى نيزهاش را از
عرض نهاده است پس شقيق منكر نيست كه در بين پسرعموهايش نيزه وجود دارد و آنها بصدد
نزاع با وى هستند ولى آمدنش به اين حال كه نيزه را از عرض بدست گرفته بدون توجه و
آمادهگى علامت آنست كه وى معتقد است در بين پسرعموها نيزه نبوده بلكه جميعا معزول
و خلع سلاح مىباشند از اينرو بمنزله منكر قرار داده شده با وى خطابى كه با شخص
ملتفت مىكنند نمودهاند و آن خطاب عبارت بعدى يعنى [انّ بنى عمّك فيهم رماح] مىباشد
كه اين جمله را با [انّ] تأكيد نمودهاند.
و در اين بيت طبق اشارهاى كه امام مرزوقى نموده تهكم و استهزاء است
گويا شاعر وى را منسوب مىكند كه واجد ضعف و ترس بوده بطوريكه اگر بداند در
پسرعموهايش نيزه است از روبرو شدن و مقابله با آنها برگشته و دستش ياراى حمل كردن
نيزه را ندارد و اين بيت نظير بيت ديگر است كه مىگويد: فقلت لمحرز الخ.
در اين بيت شاعر [محرز] را نسبت ميدهد باينكه وى در شدائد وارد نشده
و خود را نمىتواند از تنگناى ميدان جنگ بيرون ببرد گويا مىترسد كه بواسطه ستوران
پايمال شود همانطورى كه اين خوف بر كودكان و زنان مىباشد و جهت اين ترس در وى
آنست كه وى كم مايه بوده و قدرت انگشتانش كم مىباشد.
شرح فارسى:
توضيح
و گاهى غير منكر را همچون منكر قرار ميدهند و كلامى