كه با منكر گفته مىشود با وى نيز بازگو مىكنند و اين در جائيست كه
كلام و نشانههاى انكار در وى ظاهر باشد اگرچه در واقع منكر نباشد چنانچه در بيت
جحل بن فضله اينطور است:
جاء شقيق عارضا رمحه (البيت).
يعنى شقيق آمد در حاليكه نيزهاش را از پهنا بر زانويش قرار داده بود
لذا بوى گفته شد در دست بنى اعمامت نيزه است.
شاهد در مصراع دوّم استكه كلاميست مواجه با غير منكر ولى نظير كلام
منكرين ادات تأكيد دارد و جهتش اين است كه مخاطب يعنى شقيق اگرچه داشتن نيز پسران
عمويش را انكار ندارد و آمادگى براى حرب آنها را حاشا نمىكند ولى چون حالت وى
حالت كسانى است كه منكر هستند زيرا لازمه تصديق داشتن امر مزبور اينست كه وى مانند
آنها نيزهاش را از طول بدست گرفته و حالت آمادهباش داشته باشد لهذا وى را بمنزله
منكر قرار داده و با تأكيد كلام مذكور را بوى القاء نمودهاند.
مرزوقى كه از ادباء است گويد:
در بيت جحل اشاره بضعف و ترس شقيق شده و از راه تهكّم و سخريه كلام
مزبور بوى گفته شده چه آنكه امثال اين عبارت [انّ بنى عمّك الخ] در اينقبيل
مقامات گفته ميشود، پس در حقيقت شاعر خواسته بگويد:
بقدرى شقيق ترسو و ضعيف است كه اگر بداند پسران عمويش آماده هستند و
نيزههايشان بطرف او استوار است بجانب ميدان التفات ننموده و رغبتى به عرصه كارزار
از خود نشان نمىدهد بلكه دستش