كه كلام در اين صورت با مقتضاى حال موافقست ولى با مقتضاى ظاهر مطابق
نيست.
شرح فارسى:
توضيح
نامگذارى كلام نسبت به موارد سهگانه
كلامى را كه در قسم اوّل با مخاطب القاء مىشود كلام ابتدائى گويند
زيرا مسبوق به انكار و طلب نيست و در قسم دوّم بنام طلبى معروفست زيرا در مقامى
القاء ميشود كه مخاطب طالب ازاله ترديد است و در قسم سوّم بلحاظ انكار مخاطب به
كلام انكارى موسوم است چنانچه در صورت رعايت اين امور و كلام را بر طبق آن آوردن
باخراج كلام بر وفق مقتضى الظاهر مصطلح است.
ناگفته نماند عنوان مقتضاى ظاهر اخص است از مقتضاى حال چه آنكه معناى
مقتضاى ظاهر، مقتضاى ظاهر حال است و پرواضح است كه از انضمام قيد بچيزى مقيّد حاصل
ميشود كه از مطلق اخص مىباشد بنابراين مىتوان گفت هرمقتضاى ظاهرى قطعا مقتضاى
حال است ولى عكس آن صحيح نيست زيرا در جائى كه كلام برخلاف مقتضاى ظاهر باشد
مقتضاى حال صادقست بدون مقتضاى ظاهر
قوله: و يسمّى الضرب الاوّل ابتدائيا: زيرا مسبوق بطلب و انكار
نيست.
قوله: و الثّانى طلبيّا: در وجه تسميه آن به اين نام
دو وجه ذكر شده: