براى اينكه حكم نسبت به مخاطبى كه خالى الذّهن است در ذهنش متمكّن و
مستقر گردد و ضمير در [كان] به مخاطب و در [متردّدا فيه] به حكم عائد است و
مقصود از [طالبا له] اينستكه دو طرف حكم در ذهن او حاضر باشد و در اينكه بين
ايندو نسبت واقع است يا واقع نيست متحيّر باشد و ضمير در [حسن تقويته] بحكم
راجعست.
و علّت اينكه تقويت كلام بمؤكد حسن دارد اين است كه مؤكّد مزبور
تردّد و شك را از مخاطب ياد شده زائل كرده و حكم را در ذهنش متمكّن و مستقر
مىنمايد.
ولى در عين حال آنچه در كتاب دلائل الاعجاز ذكر شده اين است كه حسن
تأكيد در جائيست كه مخاطب بخلاف حكم ظن داشته باشد.
سپس مىنويسد:
ضمير در [ان كان] به مخاطب راجع بوده و مقصود از [منكرا] منكرا
للحكم مىباشد و ضمير در [وجب توكيده] بحكم بازمىگردد و در تفسير عبارت [بحسب
الانكار] مىگويد:
يعنى بمقدار انكار از حيث قوّت و ضعف باين معنا كه واجب است تأكيد را
بحسب ازدياد انكار زياد تا انكار زائل شود.
و در بيان شاهد در فرموده حقتعالى كه مىفرمايد [ انّا اليكم مرسلون ] مىگويد:
شاهد در آنست كه جمله را بوسيله [انّ] و اسميه آوردنش تأكيد