خبر افاده حكم نيست بلكه اينست كه من نيز باين امر مطلع هستم.
از امر اول بفائده خبر و از دوم بلازمه فائده خبر تعبير مىنمايند.
البته همانطوريكه از تسميه به لازم استفاده ميشود لزوم يكطرفى است
باين معنا كه هروقت متكلّم افاده حكم كند قهرا افاده اين را كرده كه وى نيز بآن
عالم است لكن عكسش كلّيّت ندارد چون چه بسا حكمن قبل از اخبار از نظر مخاطب
معلومست همچون مثال گذشته كه در اينجا افاده لازمه خبر هست ولى افاده حكم نيست.
اشكال و جواب
به بيانيكه گذشت ايرادى شده و آن اينست:
معلوم نيست كه قضيّه [كلّما افاد الحكم افاد انّه عالم به] صحيح و
كليّتش درست باشد زيرا چه بسا مخبر امرى را خبر مىدهد در حالى كه خلاف آنرا
مىداند يا چه بسا شاكّ در آن مىباشد كه در اينجا افاده حكم هست ولى لازمه فائده
خبر نيست.
شارح در جواب مىگويد: اگر مقصود از علم مخبر اعتقاد جازم و قطع باشد
البته ايراد وارد است لكن مراد ما از علم مخبر به حكم حصول صورت حكم در ذهن وى است
و اينمعنا در هرعاقلى كه به صدد خبر باشد قطعى و حتمى است چه اعتقاد جازم بحكم
داشته و چه نداشته باشد، پس لازمه افادها حكم افاده علم او به آن حكم است بمعنائى
كه گفته شد.
قوله: لانّه كلّما افاد الحكم: ضمير در [انّه] و [افاد] به
متكلّم راجع است.