و بالاخره چون هركلام بليغى يا الفاظش با معناى مقصود مساوى است و يا
زائد بر آنست و يا كمتر از آن ميباشد لهذا باب هشتم را براى امور سهگانه مساوى و
ايجاز و اطناب قرار دادهاند.
قوله: لفائدة: لفظ زيادى در كلام باعتبارى از دو حال خارج نيست:
يا داراى فائده هست و يا نيست در صورتى كه واجد فائده باشد از آن به
اطناب تعبير مىكنند مانند زيادى در آيه شريفه: كلّا سوف تعلمون ثمّ
كلّا سوف تعلمون كه تكرار و زيادى بمنظور تأكيد انذار است.
و در صورتيكه واجد فائدهاى نباشد بنام تطويل خوانده ميشود و آن از
نظر ادباء و بلغاء عيب و از اسباب قباحت است مانند زيادى در قول شاعر: [و الفى
قولها كذبا و مينا] يكدام از [كذبا] و [مينا] زائد است.
و زائد بلا فائده نيز از دو حال خارج نيست:
يا كلمه زائد در عبارت مشخص و معيّن است كه از آن به حشو تعبير
مىكنند مانند بيت رشيد:
در محنت اين زمانه بىفرياد
دور
از تو چنانم كه بدانديش مباد
كه لفظ [دور از تو] از باب حشو است.
و يا كلمه زائد مشخص نيست كه بآن تطويل گويند چنانچه مثالش گذشت.
شارح گويد: قيد لفائدة در متن براى احتراز از زائد بدون