يعنى قصر و فصل و وصل و ايجاز و دو امر مقابلش يعنى اطناب و تطويل از
احوال جمله يا مسنداليه و يا مسند مىباشند همچون تأكيد و تقديم و تأخير و غير
اينها پس آنچه بر مصنّف لازم و واجب بود كه در اينمقام بياورد سبب و وجه جدا قرار
دادن اين ابواب و هريك را بابى مستقل نمودن مىباشد و ما بطور ملخّص وجه مزبور را
در شرح يعنى كتاب مطوّل آوردهايم.
شرح فارسى:
توضيح
تا به اينجا از ابواب هشتگانه وجه دو باب يعنى خبر و انشاء را بيان
نموديم اينك ابواب ديگر.
چنانچه قبلا گفتيم در هرجمله خبرى ناچاريم از مسنداليه (موضوع) و
مسند (محمول) و اسناد پس هركدام عليحدّه مورد صحبت واقع شده و براى هريك بابى
جداگانه قرار دادهاند چنانچه به لحاظ اينكه براى مسند اعم از اينكه فعل باشد چون
زيدت ضرب يا شبه فعل نظير زيد ضارب متعلّقات و معمولاتى است قهرا بابى را نيز به
متعلّقات فعل اختصاص دادهاند پس تا باينجا وجه پنج باب ذكر شد.
و نيز هركدام از اسناد و تعليق چون گاهى بصورت قصر و حصر واقع
مىشوند نظير: و ما محمد (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم) الّا رسول قد خلت الايه (مثال حصر اسناد) و ما
استودع اللّه امرأ عقلا الّا ليستنفذه به يوما ما (مثال حصر تعليق)، لذا بابى را
نيز بقصر اختصاص دادهاند و چون اقتران جملهاى بجمله ديگر از دو حال خارج نيست يا
با عطف است و يا بدون عطف لاجرم اعظم ابواب را كه باب هفتم باشد به باب