فائده است همچون تطويل و نيز مانند حشو چنانچه تقرير شد.
قوله: هذا كلّه ظاهر الخ: در اين عبارت شارح در مقام
انتقاد به مصنف مىگويد:
اطاله سخن بدون فائده از رسم قانون سخنورى و كتابت به دور است پس بر
مؤلّفين و مصنّفين استكه از جملات و سخنان بلا طائل اجتناب ورزند و بيهوده وقت خود
و مخاطبين را تضييع نكنند، روى اين اصل اعتراضى بمصنّف وارد است و آن اينكه شرح
وجه ابواب به هشتتا بودن و سرّ آن را توضيح دادن چندان نفعى بهمراه ندارد زيرا
هركدام از قصر و فصل و وصل و ايجاز و اطناب و تساوى و ديگر امور مذكوره يا از
حالات جملات هستند و يا از احوال مسنداليه و مسند نظير تأكيد و تقديم و تأخير و
اشباه اينها، پس بنابراين جاى اينسؤال هست كه كسى گويد براى هركدام از تأكيد و
تقديم و تأخير و سائر احوال نيز بابى مىبايست ترتيب داد پس چرا چنين نكردهاند.
لهذا مهم و مطلب بااهميّت و بافائده در اين مقام اين بود كه مصنّف
وجه جدا آوردن هركدام از ابواب را ذكر مىكرد سپس خود شارح در مطوّل وجه مزبور را
اينطور بيان مىكند:
لفظ يا جمله است و يا مفرد باب اول در احوال جمله است و مفرد يا عمده
است و يا فضله، عمده نيز يا مسنداليه است و يا مسند پس براى هركدام از اين سه
(فضله- مسنداليه- مسند) ابواب سه گانه را قرار دادهاند سپس چون بعضى از احوال نام
برده داراى ابحاث بيشترى بودهاند و علاوه بر اين از يك صعوبت و غموضت وافرى بهره
دارند همچون باب قصر، لاجرم باب پنجم را به خصوص آن