فظهر فساد ما قيل انّ معناه انت بموضع ترين منه سعاد و تسمعين كلامها
و فساد ذلك ممّا يشهد به العقل و النقل.
و فيه نظر لانّ كلّا من كثرة التّكرار و تتابع الاضافات ان ثقل اللفظ
بسببه على اللسان فقد حصل الاحتراز عنه بالتّنافر و الّا فلا يخلّ بالفصاحة كيف و
قد وقع فى التّنزيل مثل دأب قوم نوح كذلك ذكر رحمة ربّك عبده زكريا ، و نفس و ما سوّاها فالهمها فجورها و تقواها .
ترجمه
شارح گويد:
و تتابع اضافات مانند قول شاعر:
حمامة جرعى الخ.
در اين بيت كلمه [حمامه] به [جرعى] و كلمه [جرعى] به [حومه] و
كلمه [حومه] به جندل اضافه شده است و [جرعى] تأنيث [اجرع] مىباشد و اينكه آنرا
با الف مقصوره در بيت ضبط كردهاند از باب ضرورت شعرى است و معناى آن زمين ريگزارى
استكه در آن گياهى نرويد.
و كلمه [حومه] شئ بزرگ را گويند و كلمه [جندل] عبارت است از زمين
سنگلاخ و [سجع] آواز كبوتر و پرنده مشابه آنرا گويند.
و عبارت [فانت بمرأى] يعنى تو بطورى هستى كه سعادترا ديده و صدايت
را مىشنود چنانچه وقتى مىگويند [فلان بمرأى منى و مسمع] يعنى در جائى است كه او
را ديده و صدايش را مىشنوم.
در صحاح اللغة اينعبارت را اينطور معنا كرده استكه نقل شد.
بنابراين فساد كلاميكه در اينجا گفته شده ظاهر شد و آن اين است كه
معناى عبارت مزبور آنست كه تو در موضع و مكانى هستى از