بن محمد بن محمود القزوينى است و شايد دو كتاب باين نام از دو مؤلّف موجود
باشد.
ولى بنظر مىرسد كه صاحب حاشيه مزبور در اين امر مرتكب سهو شده باشد
چه آنكه از مصنف چنين كتابى معروف و مشهور نيست و در ترجمه اينكتاب را از تأليفات
وى ندانستهاند و مؤيد آن اينست كه مرحوم علامه متوفّى شيخ آقا بزرگ طهرانى در
كتاب الذّريعه عجائب المخلوقات را بدو نفر يكى شيخ ابى عبد اللّه زكريا بن محمود
القزوينى كمونى صاحب آثار البلاد و ديگرى به نام محمد حسين بن محمد زمان استرآبادى
نسبت داده است.
قوله: صاح واحد منهم: ضمير در [منهم] به جنّ
راجعست.
مؤلّف گويد:
سبب صيحه و فرياد جنّى آن بود كه حرب بن اميّه روزى يكى از اجنّه را
كه بصورت مارى در روى زمين مىخزيد با كفش لگد نمود و كشت فلذا طائفه جن درصدد
انتقام از وى برآمدند.
قوله: و فى الثانى حروف منها: ضمير در [منها] بكلمات راجعست
و مقصود از آن دو كلمه است و شارح طبق معمول اهل ميزان به تثنيه اطلاق جمع نموده
است.
قوله: و هو فى تكرير امدحه: ضمير [هو] بمجموع حروفى كه
اجتماعشان سبب ثقل مىشود راجعست.
قوله: دون مجرّد الجمع بين الحاء و الهاء: يعنى اگر چه مجرّد جمع بين
ايندو حرف موجب ثقل و سنگينى كلمه شده ولى منجر به اخلال در فصاحت نمىشود چه آنكه
در قرآن شريف نيز چنين