اگر كراهت تعميم داشته و تماثيل ذوات الارواح و غير اينها را شامل
گردد لازمهاش آنستكه در البسهاى هم كه مشتمل بر نقش و خطوط است نماز خواندن بايد
مكروه باشد چه آنكه اين خطوط شباهت به چوبها و نىها داشته كه مخلوق حقتعالى
مىباشند و نيز در جامههائى كه مشتمل بر حشو و لائى بوده نماز خواندن كراهت بايد
داشته باشد زيرا راه، راههائى كه بواسطه دوختن لائى به جامه در آن پديد آمده شبيه
به چوبها و نىها مىباشند بلكه بطور كلّى بايد گذاردن نماز در البسه مخيطه مكروه
باشد زيرا خيوط و درزهاى آن به اخشاب و قصبات شبيه مىباشند در حاليكه احدى به اين
مقال و گفتار ملتزم نيست پس مجرّد تشبّه مصنوع بشر به مخلوق بارى تعالى منشاء حكم
نيست بلكه قصد مصوّر و نيّت او نيز دخالت تامّ دارد باينمعنا كه مصوّر در صورتى
فعلش متّصف بحرمت يا كراهت است كه صورت را بقصد تصوير و تشبيه به حضرت خالق در
خارج ايجاد نمايد.
سپس مرحوم مصنّف مىفرمايند:
كلام مرحوم كاشف اللّثام در اينجا به پايان رسيد و چنانچه ملاحظه شد
ايشان نيز قصد و نيّت مصوّر را در انشاء حكم دخيل دانسته و مجرّد تشبّه و تشاكل را
سبب حكم به تحريم قرار ندادند اگرچه در كلمات و بيانات ايشان نيز ما اشكالات و
مناقشاتى داريم كه عنقريب انشاء اللّه بيان خواهيم كرد ولى اجمالا سخن ايشان مؤيّد
گفتار ما است و بهرتقدير عمده دليل ما بر اينكه حكم به حرمت اختصاص به تصوير ذوات
الارواح دارد دو امر است:
الف: اصالة الاباحه در غير صور ذوات الارواح.
ب: روايات دالّه بر رخصت و اينكه كشيدن صور غير ذوات الارواح جايز
مىباشد.
نقل روايات دالّه بر جواز تصوير صور غير ذوات الارواح
از جمله روايات دالّه بر جواز تصوير صور غير ذوات الارواح صحيحه
محمّد بن مسلم است كه سابقا گذشت.