1- امر دوّم پس از آنكه مكلّف امتثال امر اوّل را نمود صادر شده و
بمأموربه اوّل تعلّق گرفته باشد كه در اينصورت بدون ترديد امتثال براى مرتبه دوّم
لازم و واجب است.
2- امر دوّم بيش از امتثال امر اوّل صادر شده باشد كه در اينفرض شكّ
مىكنيم آيا امتثال براى دو بار واجب و لازم است يا يكمرتبه كافى مىباشد، بايد
بگوئيم:
اگر امر دوّم تأسيس وجوب ديگرى غير از وجوب اوّل را بنمايد امتثال
بايد براى دو مرتبه حاصل شود يعنى هم امتثال امر اوّل لازم است و هم جداگانه امر
دوّم بايد اطاعت شود.
و امّا اگر امر دوّم تأكيد امر اوّل را بنمايد قطعا براى هردو امر يك
امتثال كفايت مىكند.
و براى اينكه مطلب بهتر توضيح داده شود و حقّ در اينمسئله واضح و
آشكار گردد مىگوئيم:
فرض مزبور داراى چهار حالت است:
حالت اوّل
حالت اوّل اينستكه هردو امر بيك شيئ تعلّق گرفته بدون اينكه معلّق به
شرط و قيدى باشند مثل اينكه آمر اوّل فرموده:
صلّ پس از آن در مرتبه دوّم نيز گفته است صلّ.
ظاهرا در اينفرض بايد امر دوّم را بر تأكيد امر اوّل حمل نمود زيرا
محال است به طبيعت واحدى دو مرتبه امر تعلّق بگيرد بدون اينكه بين آندو امتيازى در
بين باشد چه آنكه اگر امر دوّم براى تأسيس بوده و بمنظور تأكيد امر اوّل صادر نشده
بود مىبايد آمر متعلّق آنرا مقيّد مىفرمود و لو بقيدى مانند « مرّة اخرى» پس از نفس عدم
تقييد و ظهور وحدت متعلّق آندو كشف مىكنيم كه لفظ امر در دوّم مؤكّد امر اوّل
مىباشد اگرچه تأكيد فى حدّ ذاته بر خلاف اصل بوده و ظاهر كلام بنفسه مقتضى