مقصود و منظور ناظم اشعار را بيان كرده و طالب مقاصد و مطالب را به
علائمى كه آنها را بمقصد مىرسانند رهنمون و هدايت مىكند.
اين شرح مشتمل برابحاثى است. كه بوى تحقيق و كنجكاوى از آن بمشام
مىرسد، در بردارد نكتههائى را كه از شروح مدوّن براشعار هيچيك در اين امر برآن
سبقت نگرفته.
و ناميدم اين شرح را به « البهجة المرضيّة» در شرح « الفيّه » و استعانت و مدد من صرفا بخداوند متعال بوده زيرا كه وى بهترين كمك
كار مىباشد.
قوله: امّا بعد: كلمه « امّا » شرطيّه بوده، و « فهذا الخ» جواب
آن است.
و كلمه « بعد » در اينجا
مبنى برضمّ است.
مؤلّف گويد:
كلمه « بعد » از ظروف
دائم الاضافه است كه داراى چهار حالت بوده، در سه حالت معرب و در يك حالت مبنى
برضمّ مىباشد و شرح آن اجمالا اينست:
مضاف اليه يا ذكر شده يا ذكر نمىشود.
در صورت اوّل معرب است و در فرض دوّم از دو حال خارج نيست:
يا نسيا منسيا مضاف اليه حذف شده يعنى از روى فراموشى و يا نويا
منويا.
در صورت اوّل معرب است و در فرض دوّم باز از دو حالت خارج نمىباشد:
يا لفظ مضاف اليه در نيّت است و يا معناى آن.
در صورت اوّل باز معرب بوده و در فرض دوّم مبنى برضمّ است.
بنابراين در اينجا معناى مضاف اليه در نيّت است و تقدير كلام چنين
است:
امّا بعد الخطبة فهذا الخ.
قوله: شرح لطيف: كلمه « لطيف » بمعناى امرى است كه قابل درك