هركدام از ضمّه و كسره برواو ثقيل بوده الزاما و از روى ناچارى آنرا
بفتح قرائت كرديم.
سپس مصنّف گويد:
و مثال مبنى بركسر مانند: امس.
و مبنى برضمّ همچون: حيث.
و مبنى برسكون مثل: كم.
شارح گويد:
و نيز براى مبنى بركسر مىتوان « جير » را مثال آورد و بعبارت ديگر:
مبنى بركسر هم در اسم بوده مانند امس و هم در حرف نظير « جير ».
و وجه كسره در ايندو آنستكه بواسطه پيشآمد التقاء ساكنين آندو را
مكسور نمودهاند چه آنكه اصل اوّلى در التقاء ساكنين اينستكه دوّمى از آنها را
مكسور بايد نمود.
و همچنين براى مبنى برضمّ كلمه « حيث » را مىتوان مثال زد يعنى مبنى برضمّ تنها در اسم مىباشد.
و امّا وجه ضمّ در آن اينستكه:
اينكلمه به برخى از غايات و ظروف همچون « قبل » و « بعد » شبيه است
لذا همچون آنها مضموم گرديده است.
و در وجه شباهت آن به قبل و بعد گفتهاند:
اينكلمه همچون آنها ظرف و لازم الاضافة مىباشد.
سپس شارح گويد:
و گاه باشد كه اينكلمه را بجهت خفّت و آسانى تلفّظ مفتوح نموده و
زمانى بخاطر رعايت اصل قاعده التقاء ساكنين مكسورش مىنمايند و در پارهاى اوقات
كلمه مزبور را « حوث » با واو و
ثاء « مثلّثه » يعنى بفتح و
ضمّ و كسر قرائت مىنمايند.