responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : المباحث النحويه شرح سيوطى نویسنده : ذهنی تهرانی، سید محمد جواد    جلد : 1  صفحه : 112

و امّا امثله امور مذكور:

صفت واقع شدن فعل ماضى مانند:

رجل ركب جائنى (مرديكه سوار شد آمد).

رجل موصوف و « ركب » صفت آن مى‌باشد لذا « رجل » با اينكه نكره است مبتداء واقع شده و « جائنى » خبر آن مى‌باشد زيرا يكى از مسوّغات و مجوّزات ابتداء به نكره موصوف واقع شدن آن مى‌باشد.

صله واقع شدن فعل ماضى مانند:

هذا الّذى ركب (اين كسى است كه سوار شد).

كلمه « ركب » صله و عائد است براى « الّذى ».

حال واقع شدن فعل ماضى مانند:

مررت بزيد و قد ركب (گذشتم برزيد در حاليكه سواره بود).

كلمه « قد ركب» كه ماضى است حال واقع شده از « زيد ».

خبر واقع شدن فعل ماضى مانند:

زيد ركب (زيد سوار گرديد).

كلمه « ركب » خبر است براى « زيد ».

و در تمام اين امثله مى‌توان « ركب » را برداشت و بجاى آن مضارع يعنى « يركب » را قرار داد پس در وقوع اين امور با فعل مضارع شبيه مى‌باشد.

و امّا وجه فتحه در سوّم يعنى « واو » عاطفه بخاطر آنستكه ضرورت ابتداء بساكن ما را براين داشت كه واو را متحرّك بخوانيم چه آنكه ابتداء بساكن نمى‌نمايند يا چون بطور مطلق و در تمام حروف اعمّ از الف و غير آن مستحيل و غير ممكنست چنانچنه جمهور علماء براين عقيده هستند و يا در الف غير ممكن و در غير آن مشكل مى‌باشد همانطوريكه رأى سيد جرجانى و استاد علّامه كافجى چنين است.

و بهرتقدير لازم شد كه واو را متحرّك بخوانيم.

و امّا اينكه چرا آنرا فتحه داديم وجهش آنستكه:

نام کتاب : المباحث النحويه شرح سيوطى نویسنده : ذهنی تهرانی، سید محمد جواد    جلد : 1  صفحه : 112
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست