افراد را خارج از عام نموديم نسبت بافراد ديگر بايد بعموم عام يعنى
همان حكم قبلى تمسّك نمود.
11- در ادلّه استصحاب و كلمات علماء شك بمعناى خلاف يقين است؛ بنابراين،
اگر كسى نسبت بزوال حالت سابقه يا بقاء آن ظنّ غيرمعتبر داشت در هردو صورت استصحاب
جارى است و دليل آن اينستكه:
اخبار باب چون آنرا در مقابل يقين قرار داده مستفاد از آن اينستكه
مقصود از آن معناى واسعى است كه ظنّ و وهم و خلاصه غير علم مراد مىباشد.
تكميل
در استصحاب لازم است موضوع باقى بوده و اماره معتبرى در موردش موجود
نبوده، اگرچه بر وفق آن باشد، پس كلام در دو مقام واقع ميشود:
1- مقام اوّل اعتبار بقاء موضوع
بدون ترديد و اشكال در استصحاب بايد موضوع مستصحب باقى باشد، يعنى
قضيّه مشكوكه از حيث موضوع با قضيّه متيقنه بايد متّحد باشد، همانطورى كه از نظر
حكم مطابق و موافق است، چه آنكه اگر موضوع باقى نباشد، شك در بقاء صادق نبوده،
بلكه شك در حدوث مىباشد و بهر تقدير اين امر از نظر ارباب فن مورد تسالم است امرى
كه در آن اشكال و نزاع است اينكه مناط بقاء چيست؟
ممكنست ثبوتا سه چيز را بعنوان ملاك و مناط طرح نمود: