responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : الکلام الغنی؛ شرح فارسی بر باب چهارم مغنی نویسنده : ذهنی تهرانی، سید محمد جواد    جلد : 1  صفحه : 6

يكى از آندو مشتقّ بوده و ديگرى جامد يا هردو جامد و يا احيانا هردو مشتقّ باشند.

بعضى ديگر گفته‌اند:

اگر يكى از آندو اسم مشتقّ و ديگرى جامد باشد لازمست مشتقّ را خبر و جامد را مبتداء قرار داد اگر چه مشتقّ مقدّم آمده باشد مثل: القائم زيد (زيد ايستاده است).

شاهد در « القائم » است كه چون مشتقّ بوده لذا خبر مى‌باشد اگر چه بر زيد مقدّم گرديده.

مصنّف گويد:

تحقيق مقتضى است بگوييم از بين آندو اسم هركدام كه اعرف از ديگرى است مى‌بايد مبتداء قرار داده شود چنانچه در مثال « القائم زيد» زيد چون اعرف از « القائم » است مبتداء مى‌باشد يا هركدام كه نزد مخاطب معلوم است مبتداء و ديگرى خبر فرض مى‌شود مثل اينكه مخاطب در مخاطب در مقام سؤال بگويد:

من القائم؟ ايستاده كيست؟

و شما در جوابش بگوئيد:

زيد القائم (ايستاده زيد مى‌باشد).

در اينمثال « القائم » مبتداء و « زيد » خبر است زيرا « قائم » براى مخاطب معلوم بوده ولى نمى‌داند چه كسى قائم مى‌باشد لذا « زيد » مجهول‌است از اينرو در مثال بايد خبر قرار داده شود.

حال اگر مخاطب بهردو علم و آگاهى داشته ولى نسبت بين ايندو برايش مجهول باشد لازم است اسم مقدّم مبتداء و مؤخّر خبر قرار داده شود مثلا مخاطب مى‌داند برادرى داشته و از طرف ديگر زيد را نيز مى‌شناسد ولى نسبت اخوّت را نمى‌داند كه براى زيد ثابت است يعنى مطّلع نيست كه « زيد » برادر او مى‌باشد بايد باو گفته شود: زيد اخوك.

نام کتاب : الکلام الغنی؛ شرح فارسی بر باب چهارم مغنی نویسنده : ذهنی تهرانی، سید محمد جواد    جلد : 1  صفحه : 6
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست