responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : از مدينه تا مدينه( مقتل) نویسنده : ذهنی تهرانی، سید محمد جواد    جلد : 1  صفحه : 874

از مغفرت خدا مأيوس گشته گفت به جهت آنكه گناهى عظيم از من صادر شده باو گفتم آيا گناه تو بزرگتر است يا كوه تهامه گفت گناه من گفتم گناه تو بزرگتر است يا كوههاى رواسى گفت گناه من هرگاه بخواهى گناه خود را بتو بازگويم گفتم بگو گفت از حرم بيرون بيا تا بگويم چون بيرون آمديم در گوشه نشست گفت اى برادر من يكى از لشگريان مشئوم پسر سعد بودم و از جمله آن چهل نفرى بودم كه با آنها سر مطهّر فرزند پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله را از كوفه به شام برديم در بين راه بريك مرد نصرانى برخورديم و كان الرّأس معنا مزكوزا على رمح و معه الأحراس سر مقدّس امام عليه السّلام را برسر نيزه زده و در پاى آن مشغول غذا خوردن بوديم در اين اثناء ديديم دستى از غيب ظاهر شد و برديوار دير نوشت‌

اترجوا امّة قتلت حسينا

شفاعة جدّه يوم الحساب‌

ما جماعت از آن حكايت به جزع و واهمه برآمديم يكى از ما خواست آن دست را بگيرد غائب شد ما مشغول غذا شديم باز ديديم همان دست پيدا شد و نوشت‌

فلا و اللّه ليس لهم شفيع‌

و هم يوم القيمة فى العذاب‌

ترس ما زياده شد و شقاوت بعضى زيادتر خواستند آن كف را بگيرند پنهان گرديد باز مشغول خوردن طعام شديم دوباره دست ظاهر شده و برديوار نوشت‌

و قد قتلوا الحسين بحكم جور

و خالف حكمهم حكم الكتاب‌

ما دست از طعام بازداشتيم زهر مار شد برما در اين اثناء راهبى كه بردير منزل داشت بربام برآمد نگاهى به سر مطهّر امام عليه السّلام كرد فراى نورا ساطعا من فوق الرّأس چشم آن راهب كه برسر نورانى امام عليه السّلام افتاد ديد مثل شب چهارده مى‌درخشيد از بالاى دير بزير آمده پرسيد شما لشگر از كجا مى‌آئيد و اين سر پرنور كه ضياء او عالم را منور و عطر او جهانى را معطّر نموده سر كيست؟

گفتند : ما از اهل عراقيم و اين سر امام آفاق حسين بن على بن ابيطالب عليهما السّلام‌

نام کتاب : از مدينه تا مدينه( مقتل) نویسنده : ذهنی تهرانی، سید محمد جواد    جلد : 1  صفحه : 874
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست