responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : از مدينه تا مدينه( مقتل) نویسنده : ذهنی تهرانی، سید محمد جواد    جلد : 1  صفحه : 619

تو چه مرغى و تو را خارجيان‌

روش و پرورش اندر چه فن است‌

حاصل عمر شما اهل نفاق‌

طاعت و پيروى اهرمن است‌

روز رفتن به سقر كار شماست‌

جان ربودن ز بدن كار من است‌

بارى چون عبد اللّه براى مبارزت به ميدان آمد اصلا توقف و درنگ ننمود بلكه از گرد راه كه رسيد روى به قلب لشگر عمر سعد نهاد و صفوف را همچنان شكافت تا به نزديك آن ناپاك رسيد، عمر سعد از بيم تيغ شاهزاده عنان مركب كشيد و در ميان سواران گريخت، عبد اللّه بميدان بازگشت و زمانى استراحت نمود و خستگى گرفت آنگاه مبارز طلبيد چون عمر سعد ديد عبد اللّه روى به عرصه‌گاه ميدان آورد خود را به پيش صف لشگر رساند و مردان را به حرب با او تحريص و ترغيب نموده و وعده زر و خلعت و غلام و مركب داد، بخترى بن عمرو شامى پيش وى آمد و گفت اى پسر سعد دعوى سپهسالارى لشگر مى‌كنى و داعيه‌سالارى و سردارى سپاه دارى ولى نيك مى‌گريزى و از بيم تيغ اين جوان هاشمى فرار مى‌كنى .

عمر سعد خجل شد و گفت : اى بخترى جان عزيز است و عمر بى‌عوض اگر نمى‌گريختم جان از كف او نبرده و عمر عزيز را وداع كرده بودم و اگر صدق گفتار مرا بخواهى بدانى اكنون اين پسر در ميدان ايستاده و مبارز مى‌طلبد برو تا دستبرد هاشميان را ملاحظه نمائى و از درخت كارزار و نهال حرب و پيكار ايشان ميوه ناكامى و بى‌فرجامى بچينى .

بخترى از سخن عمر سعد منفعل شده و آتش غضبش مشتعل گشته با پانصد سوار كه تحت فرمانش بودند روى به عبد اللّه آوردند و از صف سپاه امام حسين محمّد بن انس و اسد بن ابى دجانه و پيروزان غلام امام حسن عليه السّلام به مدد شاهزاده آمدند و پيروزان خود را در پيش افكنده در برابر بخترى درآمد، بخترى از غايت خشم برپيروزان حمله كرد، پيروزان نيز با او درآويخت عبد اللّه برغلام‌

نام کتاب : از مدينه تا مدينه( مقتل) نویسنده : ذهنی تهرانی، سید محمد جواد    جلد : 1  صفحه : 619
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست