خورد كرد و نخل قامتش برزمين افتاد و مرغ روحش پرزنان به
فضاى عند ربّهم يرزقون بال افشاند جوانان رفتند و نعش وى را آورده در پهلوى برادر خوابانيدند
شهادت اولاد حضرت امام مجتبى عليه السّلام
پس از
شهادت خواهرزادههاى امام عليه السّلام نوبت به برادرزادگان يعنى اولاد حضرت امام حسن
مجتبى عليه السّلام رسيد، ابتداء جناب عبد اللّه بن الحسن به ميدان رفت و شرح مبارزت
آن نوجوان چنين است
مبارزت عبد اللّه بن الحسن و شهادت آن جوان با سه تن از غلامان
مرحوم ملا حسين كاشفى مىنويسد :
عبد اللّه بن الحسن جوانى نوخاسته و همچون ماه ناكاسته و سرو آراسته بود،
وى محضر عم بزرگوار خود آمد و عرضه داشت :
اى عمّ بزرگوار مرا اجازت ده كه بيش از اين طاقت فراق خويشان را ندارم .
امام حسين عليه السّلام فرمود : تو را چگونه اجازت
حرب دهم كه يادگار برادرم هستى و نزد من با جان شيرين برابر مىباشى .
عبد اللّه امام را قسم داد و در گرفتن اذن
اصرار زياد نمود تا بالاخره اجازه حرب گرفت و
روى به ميدان نهاد و اين رجز را خواند .