ناپاكى از كمين برآمد چهار دست
و پاى مركبش را قلم كرد آن حيوان زبانبسته در غلطيد،
وهب به روى خاك افتاد .
مرحوم مجلسى در بحار و سيّد در لهوف فرمودهاند : و اخذت امرأته عمودا و اقبلت نحوه همسرش كه شوهر خود را با آن حال ديد
دنيا در نظرش تيره و تار گرديد عمودى
كشيد و خود را به داماد بخون آغشته رسانيد پروانهوار به
دور شوهر مىگرديد و مردم را از اطرافش دور مىكرد، وهب طاقت نياورد از جا جست آستين
زوجهاش را گرفت هرچه كرد كه وى به خيمه برگردد آن ضعيفه بىكس
دست از شوهر برنمىداشت كه او را در همچو وقتى تنها بگذارد و به دشمن بسپارد و مىگفت :
اى مونس روزگار، هيهات هيهات واى برمن كه تو را در همچو حالتى تنها بگذارم
و از تو جدا شوم .
امام عليه السّلام گفتگوى ايشان
را مىشنيد كه ميل وهب به برگشتن زوجهاش مىباشد و آن زن جدا نمىشود، امام فرمود : ارجعى رحمك الله اى زن خدا تو را جزاى خير دهد
برگرد پيش خانمها خدا برتو رحمت كند .
عروس مأيوسانه بفرموده امام يگانه به خيمه برگشت و به نزد مادر وهب رفت
و از فراق شوهر خود را به خاك تيره غلطانيد .
وهب از رفتن همسرش به خيمه خوشحال شد .
به روايت مرحوم صدوق در امالى از جا جست آن عمود را از زمين برداشت و
خود را به آن انبوه لشگر زد
فرد
تن خسته را غوطه زد در نبرد
بيفكند برهم بسى اسب و مرد
در آن حالت ظالمى ضربتى بدست راست آن نوجوان زد و آن را از بدن جدا ساخت
وهب خروشى از دل كشيد به چابكى عمود
را از زمين با دست چپ ربود