نام کتاب : فرهنگ تشريحى اصطلاحات اصول نویسنده : ولایی، عیسی جلد : 1 صفحه : 66
استصحاب در مورد اول را «استصحاب سببى» و در مورد ثانى را «استصحاب مسببى» نامند. مثال:
شخصى مدعى است كه وكيل او با علم به عزل خود، مال او را فروخته است.
و بر همين مبنا تقاضاى ابطال معامله را از دادگاه مىكند. در اينجا نسبت به مالكيت
مشترى به مبيع شك داريم، و ظاهرا استصحاب عدم مالكيتش جارى است. از طرف ديگر شك در
وقوع بيع در حال بقاى وكالت داريم. در نتيجه استصحاب بقاى وكالت جارى مىگردد. و
با جريان اين استصحاب نوبت به استصحاب عدم مالكيت نمىرسد. و استصحاب بقاى وكالت
را «استصحاب سببى» نامند.
همان گونه كه استصحاب عدم مالكيت مشترى را «استصحاب مسببى» ناميدهاند. [1]
36. استصحاب عدمى
استصحاب عدمى در مقابل استصحاب وجودى است. و آن اين است كه عدم چيزى
در سابق مسلم بوده و هماكنون وجود او مورد ترديد قرار گرفته است. مثلا پدر و مادر
عليه فرزند خود شكايت به دادگاه ببرند كه ما مستمنديم، و فرزند ما از دادن نفقه
نسبت به ما استنكاف مىكند. وقتى فرزند به دادگاه احضار مىشود در جواب اظهار
مىدارد كه من تمكن نداشته، بلكه معسر هستم. و براساس ماده 1198 قانون مدنى كه
مىگويد: «كسى ملزم به انفاق است كه متمكن از دادن نفقه باشد
...» و با توجه به
ماده 1203 قانون مدنى كه مىگويد: «در صورت بودن زوجه و يك يا چند نفر واجبالنفقه ديگر زوجه بر سايرين
مقدم خواهد بود» فقط به اندازه نفقه زوجهام تمكن دارم، پس مسئوليتى در قبال
والدين ندارم. دادگاه پس از رسيدگى وضع معيشتى فرزند، حكم به اعسار او مىدهد، پس
از حكم دادگاه هرگاه شك در توان مالى او بشود، مادام كه ملائت و توان او محرز نشود
اعسار او استصحاب مىگردد. (اعسار يعنى عدم قدرت مديون بر تأديه محكوم به، و اعسار
امر عدمى است.)
37. استصحاب كلى
استصحاب كلى يعنى استصحاب مفهومى كه شامل افراد متعدد باشد. استصحاب
كلى بر سه قسم است: الف. استصحاب كلى قسم اول؛ ب. استصحاب كلى قسم دوم؛ ج. استصحاب
كلى قسم سوم.
الف. استصحاب كلى قسم اول. مثال: مىدانم حسن وارد اتاق شده طبعا كلى
انسان با ورود او محقق گرديده است. و نيز مىدانم كه حسن پس از يك ساعت از اتاق
خارج گرديده است، اما احتمال مىدهم كه رضا هم با او در اتاق بوده كه خارج نگرديده
است، بنابراين شك دارم آيا در اتاق انسان هست يا خير. استصحاب كلى انسان را،
استصحاب كلى قسم اول گويند. ب. استصحاب كلى قسم دوم. مثال: مىدانم عقد ازدواجى
بين دو نفر واقع شده، اما نمىدانم آن عقد، موقت و يكماهه بوده و يا عقد دائم؟ پس
به اصل عقد يقين دارم ولى امروزه پس از گذشت سه ماه شك در محرم بودن آنان