نام کتاب : فرهنگ تشريحى اصطلاحات اصول نویسنده : ولایی، عیسی جلد : 1 صفحه : 60
تفكيك هستند، و مىگويند: استصحاب در شبهات حكميه از مسائل اصولى، و
در شبهات موضوعيه از قواعد فقهيه است. [1]
عناصر استصحاب
عناصر استصحاب 7 چيز است [2]: 1. يقين سابق: چيزى را كه تصميم به استصحاب
داريم بايد به وجود آن چيز (حكم يا موضوع) در زمان گذشته يقين داشته باشيم. مثل
يقين به وضو در مثال گذشته. 2. شك لا حق: چيزى را كه يقين به وجود آن داشتهايم
اكنون مورد ترديد قرار گرفته باشد. 3.
اجتماع يقين و شك در يك زمان: يعنى در حال حاضر هم يقين داشته باشيم،
و هم شك؛ يقين بر وجود چيزى در گذشته، و شك در باقى بودن آن تاكنون. 4. تعدد زمان
متيقن و مشكوك: در مثالى كه گذشت زمان متيقن گذشته است و زمان مشكوك هماكنون است.
5. وحدت متعلق يقين و شك: در مثال مذكور متعلق يقين و شك هر دو وضو است. 6. تقدم
زمان متيقن بر زمان مشكوك: زمان متيقن گذشته بوده است، (وضوى سابق) و زمان مشكوك «حال» است. (وضوى فعلى) 7. فعليت شك و يقين: شك و يقين تقديرى كافى نيست.
مثلا اگر كسى يقين پيدا كند كه وضو ندارد، سپس از اين حالت غفلت پيدا كرده، آنگاه
نماز بخواند، پس از نماز شك كند كه آيا قبل از نماز وضو گرفته يا خير؟ در اينجا «قاعده فراغ» مىگويد: نمازش درست است، [3] زيرا پس از فارغ شدن از
عمل، شك حادث شده است. در اينجا استصحاب حدث تا وقت نماز جارى نمىگردد، زيرا شك
در وقت نماز فعليت نداشته، بلكه بعد از نماز فعليت پيدا كرده است. حال اگر قائل به
شرط فعليت شك و يقين نباشيم، مىتوانيم استصحاب حدث جارى كنيم، و نماز را باطل
بدانيم.
اقسام استصحاب
استصحاب به سه جهت منقسم به اقسامى مىگردد: الف. به اعتبار مستصحب؛
ب. به اعتبار دليل؛ ج. به اعتبار شك.
الف. استصحاب به اعتبار مستصحب به اقسام زير تقسيم مىشود: 1.
استصحاب وجودى؛ 2.
عدمى؛ 3. حكمى؛ 4. موضوعى؛ 5. حكم تكليفى؛ 6. حكم وضعى؛ 7. حكم
تعليقى؛ 8. حكم تنجيزى؛ 9. كلى؛ 10. جزئى؛ 11. مثبت؛ 12. غير مثبت. بعضى از اقسام
فوق خود داراى فروعاتى هستند كه به دليل طولانى نشدن از ذكر آنها صرفنظر مىشود.
ب. استصحاب به اعتبار دليل بر سه قسم است: دليل 1- يا شرعى لفظى است.
2- و يا اجماع است. 3- و يا عقلى است.