نام کتاب : فرهنگ تشريحى اصطلاحات اصول نویسنده : ولایی، عیسی جلد : 1 صفحه : 136
و هم زناى محصنه، چون كشتن قابل تكرار نيست، و نمىشود او را دو
مرتبه كشت، شكى در تداخل دو سبب (قتل و زنا) وجود ندارد. ب. اگر مسبب ماهيتى است
قابل تكرار، مثل خواب و بول كه هريك موجب وضو خواهد بود. چون دستور اين است كه اگر
شخصى وضو داشته و بول كرده بايد براى نماز دوباره وضو بگيرد. همان گونه كه اگر شخص
پس از وضو خوابيد بايد براى نماز دوباره وضو بگيرد. به بيان ديگر بول و خواب را از
مبطلات وضو به شمار آوردهاند. در اين مثال وضو گرفتن قابل تكرار است. در اين صورت
سه فرض [1] وجود دارد:
اول، تعدد مسبب به تعدد سبب: توضيح اينكه چون سبب متعدد است پس مسبب
بايد تكرار گردد. بنابراين هرگاه شخصى در خواب بول كرده باشد بايد براى نماز دو
وضو بگيرد، يكى براى خواب و ديگرى براى بول.
دوم، تداخل اسباب: طرفداران تداخل اسباب مىگويند سببى كه جلوتر واقع
شده، سببيت دارد و اگر همزمان واقع شوند، هر دو مشتركا سببيت دارند. پس در مثال
فوق يك وضو كافى است.
سوم، تداخل مسببات: همانند غسل جنابت، غسل مس ميت، غسل حيض و ... كه
همگى از نظر اسم و حقيقت مشتركاند. آيا اين اغسال تداخل مىكنند يا خير؟ در چنين
مواردى قاعده عدم تداخل است. [2] زيرا سقوط چندين واجب با انجام دادن يكى از آنها
نياز به دليل خاص دارد. به همين دليل در روايات آمده كه در غسلهاى متعدد مىتوان
با يك غسل از بقيه بىنياز شد. اما اگر چنين دليل خاصى وارد نمىشد، مىگفتيم: هر
وجوبى امتثال خاص خود را مىطلبد. البته اگر بين دو واجب «عموم و خصوص من وجه» [3] باشد در آن صورت در مورد اجتماع تداخل مىكنند.
مثلا هرگاه در يك فرمان امر شود كه مسكين را مهمانى بده، و در جاى ديگر دستور
رسيده باشد كه ابن السبيل و در راهمانده را مهمانى بده، بنابراين هرگاه فردى
داراى هر دو عنوان باشد، و شخص مكلف ابن السبيل فقيرى را به قصد امتثال هر دو امر مهمانى
كند، كافى است.
4. زمانى كه سبب
واحد و مسبب متعدد باشد، شكى در عدم تداخل از نظر عرف و شرع نيست.
مثال 1. هرگاه در بين نماز با توجه بگويد: «عبدم را آزاد كردم» در اينجا نماز باطل بوده و بنده او آزاد خواهد شد. در
اينجا جمله «عبدم را آزاد كردم» سببى است كه دو مسبب به دنبال خود
آورده است (بطلان نماز و آزادى بنده).
مثال 2. اگر روزهدار در روز ماه رمضان با مشروب افطار كند، هم
روزهاش باطل است و هم كفاره بر او واجب مىگردد.
حاصل اينكه مقتضاى دليل در اسباب و مسببات عدم تداخل است. [4] همان گونه كه اصل در
اسباب تداخل و در مسببات عدم تداخل است. به بيان روشنتر زمانى كه شك در تداخل
اسباب