لا يقال: نعم، هذا [1] لو أخذ بدليل الأمارة في مورده [2]، و لكنه لم لا يؤخذ بدليله و يلزم الأخذ بدليلها؟(1).
فإنه يقال: ذلك [3] إنما هو لأجل أنه لا محذور في الأخذ
بدليلها بخلاف الأخذ بدليله، فإنه [4] يستلزم تخصيص دليلها بلا مخصص إلا على
وجه دائر، إذ التخصيص به [5] يتوقف
سؤال: علت تقدم اماره بر استصحاب چيست؟
جواب
[6]: درعينحال كه مفاد اماره و استصحاب، متحد است اما در هيچكدامشان نقض
يقين به شك، مطرح نيست، مثال قبل را چنين بيان مىكنيم كه: فلان لباس، اول صبح،
متنجس بوده و فعلا هم بينه بر نجاست داريم و حكم مىكنيم كه آن لباس، متنجس است
لكن علتش اين نيست كه اگر حكم به نجاست ننمائيم، نقض يقين به شك، لازم مىآيد و
اخبار «لا تنقض» از آن نهى نموده بلكه علتش اين است كه «حجت» بر نجاست، قائم شده.
(1)اشكال: چه دليل
و اولويتى بر تقدم اماره- و بينه- بر استصحاب داريد كه در مثال مذكور، علت حكم به
نجاست را وجود حجت بر نجاست مىدانيد- ما نسبت به دليل استصحاب، قائل به اولويت
هستيم.
[1]اى تحقق الورود انما يتم «لو أخذ بدليل الامارة ...».