نام کتاب : إيضاح الكفاية نویسنده : فاضل لنكرانى، محمد جلد : 6 صفحه : 126
يادآورى:
كلمه «تعادل» از ماده «عدل» مشتق شده،
چنانچه دو شىء از جهتى شبيه يكديگر باشند لغتا به آنها متعادلين گويند و هركدام
عدل ديگرى محسوب مىشود.
در اصطلاح اصوليين اگر دو دليل و دو روايت از جهت مزاياى داخلى و
خارجى، مانند يكديگر باشند به آنها متعادلين گويند بنابراين در اصطلاح اصوليين «تعادل» از معناى كلى خود به يك مصداق و فرد، نقل شده زيرا لغتا به هر دو
شىء كه در جهتى، از جهات، مثل هم باشند، متعادلين مىگويند ولى در اصطلاح اصوليين
دو روايت متماثل را متعادلين گويند و دو روايت متماثل، مصداقى از معناى كلى تعادل
است.
«تعادل و تراجيح» يا «تعادل و ترجيح»؟
لغتا ترجيح بهمعناى احداث مزيت [1] در يك شىء است- البته بعد از آنكه مزيتى در آن
نبوده- لكن بايد توجه داشت كه مسلما معناى مذكور، مراد اصوليين نيست.
اينك سه معنا براى ترجيح ذكر مىكنيم تا ببينيم در محل بحث، كدامش
مورد نظر است:
1ترجيح بهمعناى
«تقديم» احد الخبرين- لمزية- هست مثلا دو روايت با
يكديگر متعارضند لكن احدهما داراى مرجحى مانند شهرت يا موافقت با كتاب است، لذا آن
را اخذ مىكنيم.
2ترجيح بهمعناى
«تقدم» شىء و تقدم خبر است نه «تقديم» كه فعل ما باشد
يعنى:
تقدم يك خبر بر خبر ديگر «لمزية من المزايا»، به عبارت ديگر: خودبهخود و بنفسه خبر راجح بر مرجوح،
مقدم است.