و منها: آية الكتمان، «إِنَّ الَّذِينَ يَكْتُمُونَ ما أَنْزَلْنا» الآية و تقريب الاستدلال بها:
إن حرمة الكتمان تستلزم وجوب القبول عقلا، للزوم لغويته بدونه(2).
روايتى كه توأم با انذار هم نيست حجّيّت دارد.
امّا مناقشهاى كه در بيان مرحوم مصنّف هست: فرمودند روات صدر اوّل
مىتوانستند كه ضمن نقل خبر، انذار هم بكنند (يصح منهم التخويف فى مقام الابلاغ)
در حالى كه آيه نفر مىفرمايد: لِيُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذا رَجَعُوا إِلَيْهِمْ، تعبير آيه، اين است كه انذار بر منذرين واجب
است، و بين «يصحّ منهم الانذار» و يجب عليهم الانذار فرق هست
همانطور كه شما بوسيله لعلّهم يحذرون وجوب حذر را ثابت مىكرديد همانطور لينذروا
قومهم دلالت بر وجوب انذار مىكند واضح است كه انذار نسبت به راوى بما هو راوى
واجب نيست (اگر صحيح هم باشد وجوبى ندارد).
خلاصه: شمول آيه نفر نسبت به حجّيّت خبر واحد محلّ اشكال است.
(1)ممكن است اشاره
به همان مناقشهاى باشد كه بيان كرديم.
3- آيه كتمان
(2)- يكى از آياتى كه در بحث حجّيّت خبر واحد به آن استدلال شده
است آيه كتمان مىباشد. إِنَّ الَّذِينَ يَكْتُمُونَ ما أَنْزَلْنا مِنَ الْبَيِّناتِ وَ
الْهُدى مِنْ بَعْدِ ما بَيَّنَّاهُ لِلنَّاسِ فِي الْكِتابِ أُولئِكَ يَلْعَنُهُمُ
اللَّهُ وَ يَلْعَنُهُمُ اللَّاعِنُونَ [1].
ترجمه آيه: كسانى كه دلائل روشن و وسيله هدايتى را كه نازل كردهايم
بعد از آنكه در كتاب براى مردم بيان ساختيم كتمان مىكنند، خدا آنها را لعنت
مىكند و همه لعنكنندگان نيز بر آنها لعن مىنمايند.