نام کتاب : إيضاح الكفاية نویسنده : فاضل لنكرانى، محمد جلد : 3 صفحه : 388
نام زيد داريم يكى زيد بن بكر و ديگرى زيد بن عمرو پس با وجود خطاب
مذكور، ترديد، بين متباينين است و قدر متيقّنى هم ندارد بنابراين، مخصّص در فرض
مذكور، اجمال مفهومى دارد و ترديد هم بين متباينين است.
خلاصه: در محلّ بحث گاهى ترديد، بين متباينين و گاهى بين اقلّ و اكثر [1] مىباشد.
تذكّر: در دو فرض مذكور، گاهى مخصّص، متّصل است و گاهى منفصل پس در
حقيقت، چهار صورت به اين نحو، محلّ بحث است:
1مخصّص، منفصل و ترديد،
بين اقلّ و اكثر. 2- مخصّص، منفصل و ترديد، بين متباينين. 3- مخصّص، متّصل و
ترديد، بين اقلّ و اكثر. 4- مخصّص، متّصل و ترديد، بين متباينين.
حكم صورت اوّل
[2]: در فرض مذكور،
اجمال مخصّص، هيچ نقصى نسبت به عموم عام وارد نمىكند و در مورد مرتكب صغيره به
عموم عام تمسّك مىنمائيم زيرا دليل مخصّص در مقدارى كه خودش در آن، حجّيّت دارد،
نسبت به عام اقوا [3] هست و بايد
خودش دلالت نمايد به عبارت ديگر: اگر فاسق «مفهوما» بين اقلّ و اكثر، مردّد شد، دليل مخصّص، نسبت به
قدر متيقّن آن- يعنى: مرتكب كبيره- حجّيّت دارد امّا آيا نسبت به
[1]كما اينكه در بحث اشتغال هم اين مسئله، مطرح است كه: گاهى
اصل تكليف، مسلم است لكن مكلف به، مردد بين «متباينين»
مىباشد
مثلا مكلف مىداند تكليفى متوجه او شده اما نمىداند فرضا مكلف به نماز ظهر است يا
صلات جمعه و گاهى اصل تكليف، مسلم مىباشد اما ترديد، بين «اقل
و
اكثر» مطرح است مثل اينكه فرضا مىدانيم نماز ظهر، مأمور به و داراى اجزا و شرائطى
هست لكن نمىدانيم داراى ده جزء است يا نه جزء، فرضا نمىدانيم بعد از حمد، سوره
براى نماز جزئيت دارد يا نه.
[2]يعنى: مخصص، منفصل و ترديد بين اقل و اكثر هست كه مثالش را
اول بحث بيان كرديم.
[3]زيرا خاص، نسبت به عام «نص
يا
اظهر» هست به عبارت ديگر، عنوان خاص و عام، «نص
و
ظاهر» يا «اظهر و ظاهر» مىباشد و نص- يا اظهر- بر
ظاهر، مقدم است.
نام کتاب : إيضاح الكفاية نویسنده : فاضل لنكرانى، محمد جلد : 3 صفحه : 388