نام کتاب : إيضاح الكفاية نویسنده : فاضل لنكرانى، محمد جلد : 3 صفحه : 314
كثافات پر شود بهتر از اين است كه از شعر- تخيّلات بىمورد- ممتلى
شود.
سؤال: آيا قضاياى وصفيّه، داراى مفهوم هستند؟
جواب: «الظّاهر انّه لا مفهوم للوصف و ما بحكمه مطلقا» [1].
قضيّه وصفيّه اصلا بر مفهوم دلالت ندارد و نكتهاش همان است كه در
مفهوم شرط هم مشروحا بيان كرديم كه: اگر بنا باشد قضيّهاى بر مفهوم دلالت نمايد
بايد شرط- در قضيّه شرطيّه- و وصف- در محلّ بحث- در حكم «تأثير» داشته باشد [2] و تأثير آنهم به نحو «ترتّب» و ترتّبش به نحو «علّيّت» و علّيّت آنهم به نحو «انحصار» باشد و مجرّد علّيّت كفايت نمىكند مثلا اگر
گفتيم: «اذا كانت النّار موجودة فالحرارة موجودة» قضيّه
مذكور، بر مفهوم دلالت ندارد زيرا ما هم قبول داريم كه «نار» براى حرارت، علّيّت دارد امّا علّيّت منحصره نار
براى حرارت، ثابت نيست پس علاوه بر علّيّت بايد دلالت بر انحصار هم داشته باشد.
به عبارت ديگر: بايد مراتب چهارگانه مذكور، ثابت باشد تا قائل به
ثبوت مفهوم شويم، حتّى اگر يكى از مراحل چهارگانه ثابت نشود، مفهوم ثابت نمىشود.
بالاخره آيا مىتوان مراتب فوق را اثبات نمود؟
آيا «واضع» قضيّه وصفيّه را براى دلالت بر علّيّت منحصره
وضع كرده؟
[1]الف: معناه: سواء كان الوصف و ما بحكمه مساويا للموصوف او
اعم منه مطلقا او من وجه كما سيظهر لك وجه هذا التعميم. ر. ك: شرح كفاية الاصول
مرحوم حاج شيخ عبد الحسين رشتى 1/ 286.
ب: اشارة الى نفى التفاصيل التى فصلوها فى المسألة كتفصيل العلامة
الذى قد حكاه التقريرات ...
ر. ك: عناية الاصول 2/ 204. استاد معظم هم كلمه «مطلقا» را به نحو مذكور معنا كردند.
ج: سواء اعتمد على موصوف أاو لا ر. ك: حقائق الاصول 1/ 470.
[2]بايد بين شرط و جزا «ارتباط
لزومى»
باشد نه مقارنت و ارتباط اتفاقى و ...
نام کتاب : إيضاح الكفاية نویسنده : فاضل لنكرانى، محمد جلد : 3 صفحه : 314