نام کتاب : إيضاح الكفاية نویسنده : فاضل لنكرانى، محمد جلد : 3 صفحه : 234
قصد قربت مانند صوم عيد فطر كه: عبادت محرّم است و عباديّتش به اين
معنا هست كه صوم عيد فطر به جاى اينكه منهى عنه واقع شود اگر مانند روزه سائر
ايّام ماه رمضان، مأمور به مىشد، آن صوم هم مانند سائر مصاديق روزه، عبادى بود و
امرش بدون قصد قربت، ساقط نمىشد امّا فعلا صوم عيد فطر، متعلّق نهى و مبغوض مولا
هست.
سؤال: آيا مىتوان تعلّق نهى به روزه عيد فطر را دليل بر صحّت آن
دانست؟
جواب: خير! عبادت يا بايد «امر» به آن متعلّق شود يا لااقل واجد «ملاك
امر»
باشد لذا نمىتوان گفت صوم عيد فطر هم متعلّق امر است و هم نهى به آن تعلّق گرفته
زيرا اگر چنين باشد كأنّ صددرجه از اجتماع امر و نهى، بالاتر و اصلا اين مسئله،
ممتنع است چون در اجتماع امر و نهى، امر به يك عنوان و نهى بهعنوان ديگر تعلّق
مىگيرد، در محلّ بحث اگر بنا باشد امر و نهى تحقّق داشته باشد بايد هر دو به صوم
عيد فطر متعلّق شود يعنى: روزه عيد فطر هم امر داشته باشد كه ملاك و زمينه قصد
قربت باشد و هم نهى داشته باشد زيرا فرض بحث ما اين است كه نهى به عبادت متعلّق
شده و اين مطلب، مستحيل است كه شىء واحد ذو عنوان واحد، هم متعلّق امر باشد و هم
متعلّق نهى لذا نمىتوان گفت با تعلّق نهى، نسبت به صوم عيد فطر، آن عمل، صحيح است
و نهى، دلالت بر صحّت دارد، عباديّت روزه عيد فطر، تعليقى است و اكنون- بالفعل-
عبادت نيست بلكه مبغوض مولا مىباشد و چيزى كه مبغوض و مبعّد هست، نمىتواند مقرّب
هم باشد.
خلاصه: كلام ابو حنيفه در اين قسم از عبادت- يعنى: بنا بر تعريف
اخير- هم بهطور كلّى باطل است.
نام کتاب : إيضاح الكفاية نویسنده : فاضل لنكرانى، محمد جلد : 3 صفحه : 234