نام کتاب : إيضاح الكفاية نویسنده : فاضل لنكرانى، محمد جلد : 3 صفحه : 131
امّا اگر مقدّمهاى محرّم شد به هيچ وجه، امر به آن توجّه پيدا
نمىكند.
ب: اينكه مىگوئيد «خروج» هم مأمور به و هم منهى عنه به نهى سابق هست،
سؤال ما اين است كه مگر خروج «فعل واحد» و داراى «عنوان واحد» نيست؟
آرى! آيا فعل واحد كه داراى عنوان واحد باشد چگونه مىتواند هم مأمور
به و هم منهى عنه باشد، كسانى هم كه قائل به جواز اجتماع امر و نهى هستند وجود «عنوانين»
را
مجوّز اجتماع مىدانند امّا اگر فعل واحد، داراى عنوان واحد باشد آنها هم قائل به
جواز نمىشوند.
اشكال: قائلين به قول مذكور نمىگويند «خروج» الآن هم مأمور به هست و هم منهى عنه است بلكه
نظرشان اين است كه: الآن مأمور به هست و سابقا منهى عنه بوده و اكنون نهى فعلى
متوجّه خروج نيست و خروج در آن واحد دو حكم ندارد، «مكلّف» قبل از آنكه وارد خانه غصبى شود خروج برايش منهى
عنه بود امّا اكنون كه وارد خانه شده، خروج براى او مأمور به هست و دو حكم در يك «زمان»
جمع
نشده.
جواب: آنچه كه در اجتماع وجوب و حرمت، مؤثّر است و اجتماع را تصحيح
مىنمايد اين است كه متعلّقها متفاوت باشد يعنى: واجب، يك شىء و حرام، شىء ديگر
باشد مثلا اكرام زيد در روز جمعه، واجب و در روز شنبه، حرام باشد يعنى:
«الواجب غير الحرام، الواجب اكرام زيد يوم الجمعة،
الحرام اكرام زيد يوم السّبت» امّا اگر مسئله برعكس شد و متعلّقها متّحد شدند،
اثرى ندارد.
سؤال: آيا مولا در روز چهارشنبه مىتواند به عبدش بگويد: «يجب
اكرام
زيد يوم الجمعة» و روز پنجشنبه هم بگويد: «يحرم اكرام زيد يوم الجمعة»؟
چنين مسألهاى امكانپذير نيست گرچه زمان ايجاب و تحريم متعدّد است
امّا متعلّق [1]،