responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : إيضاح الكفاية نویسنده : فاضل لنكرانى، محمد    جلد : 3  صفحه : 111

آنجا خارج نشود از حرام تخلّص پيدا نمى‌كند پس راه تخلّص از حرام منحصرا عبارت از خروج است كه خروج هم يك عمل محرّم مضطر اليه به سوء اختيار مى‌باشد.

سؤال: حكم آن خروج محرّم مضطر اليه به سوء اختيار كه منحصرا راه تخلّص از حرام هم مى‌باشد، چيست؟

جواب: پنج قول در مسئله مطرح هست:

1فعلا «خروج» منهى عنه هست.- ليس الا- زيرا اضطرار مكلّف به سوء اختيار بوده و ...

2- «خروج»، مأمور به هست منتها مكلّف، نسبت به آن استحقاق عقوبت هم دارد يعنى هم بايد خارج شود و هم در برابر آن استحقاق عقاب دارد.

3- «خروج» فقط مأمور به هست امّا مكلّف، نسبت به آن استحقاق عقاب ندارد زيرا راه تخلّص از حرام، منحصر به خروج است. سه قول مذكور، مربوط به قائلين به امتناع اجتماع امر و نهى مى‌باشد.

4قائلين به جواز اجتماع، همان حكم صلات در دار غصبى را در محلّ بحث جارى مى‌دانند يعنى: «خروج» به‌عنوان تصرّف در دار غصبى، منهى عنه و حرام است و به‌عنوان مقدّمه منحصره تخلّص از حرام، مأمور به و واجب مى‌باشد- اين قول از ابو هاشم‌ [1] نقل شده و مختار محقّق قمى هم مى‌باشد.


[1]هو ابو هاشم عبد السلام بن محمد بن عبد الوهاب الجبّائى، ولد عام 247 ه من ابناء ابان مولى عثمان، عالم بالكلام، من كبار المعتزلة، له آراء انفرد بها و تبعته فرقة سميت «البهشمية» نسبة الى كنيته ابى هاشم و له مصنفات منها «الشامل» فى الفقه و «تذكرة العالم» و «العدة» فى الاصول مات سنة 321 ه ر. ك: الاعلام للزركلى 4/ 7.

نام کتاب : إيضاح الكفاية نویسنده : فاضل لنكرانى، محمد    جلد : 3  صفحه : 111
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست