responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : إيضاح الكفاية نویسنده : فاضل لنكرانى، محمد    جلد : 3  صفحه : 11

1- واحد شخصى كه مساوق با وجود است مثلا وقتى مى‌گوئيم «زيد واحد» يعنى: او واحد است، يعنى: آن فرد مركّب از وجود و خصوصيّات فرديّه از نظر تشخّص وجودى، اتّصاف به وحدت دارد.

2واحد نوعى، عبارت از اين است كه: افرادى در نوع، اجتماع داشته باشند و همچنين اگر گفتيم زيد، بكر و عمرو، واحد هستند، معنايش اين است كه تحت يك نوع و از مصاديق يك نوع هستند.

3واحد جنسى: مثلا وقتى مى‌گوئيم «الحيوان جنس» منظور، جنس واحد هست و همچنين اگر در مورد انواع حيوان، كلمه واحد را استعمال نموده و گفتيم «الانسان و البقر و الغنم واحد» مقصود: واحد فى الجنس مى‌باشد يعنى جنس آن‌ها واحد است.

لازم به تذكر است كه قسم چهارمى از «واحد» به نام واحد مفهومى يا واحد عنوانى داريم كه فقط در عنوان و مفهوم، وحدت دارد گرچه ممكن نباشد تمام مصاديق آن در يك نقطه، تحقّق پيدا كند [1].

به نظر مصنّف، تمام اقسام واحد- يعنى: شخصى، نوعى و جنسى- محلّ بحث هست نه خصوص واحد شخصى ضمنا بايد برآن واحد، دو عنوان منطبق شود كه يك عنوان آن متعلّق امر و عنوان ديگرش متعلّق نهى باشد- دو عنوان مذكور در آن واحد اجتماع پيدا كرده باشند- مثلا نماز در دار غصبى، مثالى براى ما نحن فيه هست و حقيقتش اين است كه: يك حركت و سكون كلّى دارد كه هم عنوان صلات برآن منطبق است و هم عنوان غصب به عبارت واضح‌تر: ما كه صلات در دار غصبى را به‌عنوان مثال ذكر مى‌كنيم، ناظر به صلات شخصى صادر از زيد نيستيم‌ [2] بلكه ما حكم كلّى نماز در دار


[1]به زودى مثالى براى آن ذكر مى‌كنيم.

[2]اگر مقصود، واحد شخصى باشد بديهى است كه آن واحد، قابل تكثّر و تعدّد نيست، آيا امكان دارد كه زيد و عمرو تكثر پيدا كنند؟ خير.

نام کتاب : إيضاح الكفاية نویسنده : فاضل لنكرانى، محمد    جلد : 3  صفحه : 11
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست