- بنا بر اينكه مقصود از مرّه،
فرد باشد- و چنانچه مأمور به، يكدفعه، تحقّق پيدا كند خواه در ضمن يك فرد باشد يا
ضمن چند فرد، باز هم امتثال امر مولا حاصل شده بنابراين در دو فرض مذكور، امتثال با
امر مولا تحقّق پيدا كرده زيرا فرض ما اين بود كه در مأمور به عنوان مرّه، معتبر است
و چون عنوان مزبور، تحقّق پيدا كرده پس قطعا امتثال، حاصل شده، غرض مولا محقّق گشته
و امر او ساقط شده است.
سؤال: آيا براى مرتبه دوّم مىتوان امر مولا را امتثال
نمود يا اينكه چون غرض مولا حاصل شده و امر او ساقط گشته، امتثال ثانوى، مفهومى ندارد؟
جواب: وقتى امتثال- مرّة- حاصل شد، ديگر محلّى براى
امتثال امر مولا نيست زيرا مأمور به با امتثال اوّل، تحقّق پيدا كرد و امرى وجود ندارد
تا امتثال ثانوى شود و قاعده كلّى، اين است كه امتثال بعد الامتثال، تعقل و تصوّرى
ندارد.
نتيجه: بنا بر قول به مرّه، كيفيّت امتثال مشخّص
است.
بنا بر قول به تكرار، كيفيّت امتثال چگونه است؟
بنا بر قول به تكرار، بايد ملاحظه كرد كه تا چه مقدار،
تكرار، كفايت مىكند آيا مسمّاى تكرار، كافى است يا نه؟
به عبارت ديگر بايد مشخّص شود كه آيا قائل به تكرار،
حدّ اقل تكرار را لازم مىداند يا نه؟
اگر حدّ اقل تكرار را كافى بداند در اين صورت با
دو مرتبه، اتيان مأمور به، امتثال حاصل مىشود امّا چنانچه قائل به تكرار بگويد: بايد
مكلّف، آنقدر، مأمور به را اتيان نمايد تا مولا بگويد كافى است، در اين صورت هم وضع
امتثال مشخّص است يعنى بايد آنقدر، مأمور به، اتيان شود تا از ناحيه مولا ترخيص در
ترك برسد و تا وقتى ترخيص