نام کتاب : إيضاح الكفاية نویسنده : فاضل لنكرانى، محمد جلد : 1 صفحه : 257
ثالثها: انّ من الواضح خروج الأفعال
و المصادر المزيد فيها عن حريم النّزاع؛ لكونها غير جارية على الذّوات، ضرورة أنّ المصادر
المزيد فيها كالمجردة، في الدّلالة على ما يتّصف به الذّوات و يقوم بها- كما لا يخفى-
و إنّ الأفعال إنّما تدلّ
سؤال ما از شما اين است كه اگر عامّى داشته باشيم كه داراى يك مصداق باشد حتما بايد
لفظ را براى آن مصداق وضع كنيم؟
خير، مانعى ندارد كه لفظ را براى عام، وضع نمائيم
گرچه آن عام، مصاديق متعدّد نداشته باشد و شاهدش هم اين است كه نسبت به لفظ جلاله «اللّه»
اختلافى هست كه:
آيا آن لفظ علم ذات و اسم شخصى پروردگار متعال است
يا اينكه معناى «اللّه» يك عنوان كلّى است يعنى الذّات المستجمع لجميع الصّفات الكماليّة
منتها ذات مستجمع جميع صفات كماليّه، يك مصداق بيشتر ندارد و آنهم وجود مقدّس خداوند
تبارك و تعالى است و نفس اختلاف مذكور، دليل و تأييدى بر كلام ما هست لذا مىگوئيم
ممكن است مشتق براى اعم وضع شده باشد گرچه نسبت به اسم زمان، مصداق منقضى عنه المبدأ
نمىتوان تصوّر كرد.
قوله: «مع ان الواجب موضوع للمفهوم العام ...».
مؤيّد ديگر: مفهوم «واجب الوجود» براى يك عنوان كلّى
وضع شده امّا در خارج، بيش از يك مصداق ندارد و كسى نسبت به مفهوم واجب الوجود احتمال
اسم شخصى نمىدهد بلكه همه مىگويند عنوانى براى يك معناى كلّى است ولى بيش از يك مصداق
هم ندارد.
تذكّر: تأييد اخير ايشان از عجائب و اشكالش اين است
كه كلمه «واجب الوجود» داراى «وضع» نيست يعنى واضع، آن را براى چيزى وضع ننموده بلكه
«واجب» داراى يك وضع مستقل و «وجود» هم داراى وضع ديگرى است و از آن دو كلمه يك معنا
استفاده مىشود لذا تأييد دوّم مصنّف، تأييد مناسبى نيست.
نام کتاب : إيضاح الكفاية نویسنده : فاضل لنكرانى، محمد جلد : 1 صفحه : 257