responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : فرهنگ نامه اصول فقه نویسنده : مرکز اطلاعات و منابع اسلامی    جلد : 1  صفحه : 865

بنابراين، نهى نفسى، مبغوضيت متعلق خود را نزد مولا كشف مى كند، مانند: «لا تشرب الخمر» كه نهى به طور مستقل به خمر تعلق گرفته است.

محمدى، على، شرح اصول فقه، ج 2، ص 318.

طباطبايى قمى، تقى، آراؤنا فى اصول الفقه، ج 1، ص 260.

خويى، ابوالقاسم، محاضرات فى اصول الفقه، ج 5، ص 5.

نائينى، محمد حسين، اجود التقريرات، ج 1، ص 265.

همان، ج 2، ص 300.

سبزوارى، عبدالاعلى، تهذيب الاصول، ج 1، ص 89 و 208 و 228.

نهى نفسى استقلالى

ر.ك: نهى نفسى

نهى واقعى

نهى متعلق به موضوع بدون لحاظ علم و جهل مكلف; يا نهى مكشوف به طريق علم و علمى

نهى واقعى، مقابل نهى ظاهرى بوده و دو معناى اصطلاحى دارد:


[1]در يك اصطلاح، نهى واقعى، نهيى است كه از سوى شارع، با قطع نظر از علم و جهل مكلف صادر مى گردد، مانند: نهى از شرب خمر، كه خداى حكيم به خاطر مفسده شديدى كه در خمر وجود دارد در لوح واقع بندگانش را از شرب آن نهى فرموده، خواه مكلف نسبت به آن آگاه باشد يا نباشد، و علم و جهل مكلف در صدور اين نهى دخالتى ندارد، هر چند علم در منجّزيت آن دخيل است

[2]در اصطلاح دوم، نهى واقعى آن است كه توسط ادله اجتهادى، اعم از ادله يقين آور يا ظن آور ثابت مى گردد و به عبارت ديگر، شامل مفاد قطع و اماره مى گردد و نهى ظاهرى به مؤدّاى اصول عمليه اختصاص دارد; به خلاف اصطلاح اول، كه نهى ظاهرى، مؤداى امارات را هم شامل مى شود

نكته:

نهى واقعى و ظاهرى، بنا بر اصطلاح دوم، در طول هم هستند; يعنى هميشه رتبه نهى واقعى، پيش از نهى ظاهرى است و تا هنگامى كه بتوان به نهى واقعى دست رسى پيدا كرد، تمسك به نهى ظاهرى جايز نيست.

صدر، محمد باقر، دروس فى علم الاصول، ج 2، ص 327.

ايروانى، باقر، الحلقة الثالثة فى اسلوبها الثانى، ج 3، ص 96.

نهى وضعى

نهى دلالت كننده بر فساد و بطلان متعلق آن

نهى وضعى، مقابل نهى تكليفى، نهيى است كه به طور مستقيم متوجه افعال مكلفان نبوده و بر زجر و منع از منهى عنه دلالت نمى كند، مانند: «لاتبع المجهول». اين نهى، حرمت و مبغوضيت منهى عنه را نمى رساند، بلكه از فساد منهى عنه و بطلان معامله بيع بر مجهول حكايت مى كند و مخالفت آن، موجب استحقاق عقاب نمى گردد.

مكارم شيرازى، ناصر، انوار الاصول، ج 1، ص (628-627).

خمينى، روح الله، تهذيب الاصول، ج 1، ص 414.

قدسى مهر، خليل، الفروق المهمة فى الاصول الفقهية، ص 81.

مشكينى، على، اصطلاحات الاصول، ص 120.

صدر، محمد باقر، دروس فى علم الاصول، ج 1، ص 62.

نيت وجه

ر.ك: قصد وجه

«و»

واجب

شىء متعلق طلب الزامى و اكيد

هرگاه فعل يا ترك چيزى مورد درخواست اكيد و بعث شديد قرار گيرد، به آن واجب مى گويند، مثل: «افعل» و «اترك»[1]

به بيان ديگر، واجب يعنى چيزى (اعم از وجودى يا عدمى) كه مورد طلب حتمى قرار مى گيرد، به گونه اى كه ترك آن مورد رضايت نيست، مانند: نماز و ترك شرب خمر.

در كتاب «اصطلاحات الاصول» آمده است:

«الواجب، هو كل فعل او ترك تعلق به البعث الاكيد»2

نكته:

فرق وجوب و واجب اين است كه وجوب، حكم تكليفى است، ولى واجب، فعلى است كه حكم وجوب به آن تعلق گرفته است.

نيز ر.ك: وجوب.


[1]ولايى، عيسى، فرهنگ تشريحى اصطلاحات اصول، ص 365

[2]مشكينى، على، اصطلاحات الاصول، ص 275

مشكينى، على، تحرير المعالم، ص 59.

سجادى، جعفر، فرهنگ معارف اسلامى، ج 4، ص 527.

فاضل تونى، عبد الله بن محمد، الوافية فى اصول الفقه، ص 69.

مكارم شيرازى، ناصر، انوار الاصول، ج 1، ص 364.

واجب آنى

فعل واجب دفعى الحصول

واجب آنى، مقابل واجب تدريجى، واجبى است كه تحقق آن به يك باره صورت مى پذيرد و تدريج در آن راه ندارد، مانند: جواب سلام، كه از نظر عرف يك باره حاصل مى شود، هر چند به دقت عقلى آن نيز تدريجى الحصول به شمار مى آيد، اما اين دقت عقلى در اينجا اعتبار ندارد.

نائينى، محمد حسين، اجود التقريرات، ج 1، ص 145.

نام کتاب : فرهنگ نامه اصول فقه نویسنده : مرکز اطلاعات و منابع اسلامی    جلد : 1  صفحه : 865
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست