انگيزه هاى
مولا از به
كارگيرى اين
صيغه، يكى نيست;
براى مثال،
گاهى به منظور
استهزا، و گاهى
براى زجر و
ردع به كار
رفته است كه
در هر كدام «صيغه
نهى» مصداق آن
معنا خواهد
بود.
نكته:
كسانى كه
دلالت صيغه
نهى بر حرمت
را لفظى مى دانند،
در اين كه آيا
صيغه نهى در
حرمت ظهور دارد
يا در چيز
ديگر، اختلاف
نموده اند و
به طور كلى در
مسئله پنج
ديدگاه وجود
دارد:
سبحانى
تبريزى،
جعفر، الموجز
فى اصول الفقه،
ج 1، 2، ص 112.
نائينى،
محمد حسين،
فوائد
الاصول، ج 1، 2،
ص 394.
فاضل
لنكرانى،
محمد، سيرى
كامل در اصول
فقه، ج 1، ص 45.
فاضل
لنكرانى،
محمد، كفاية
الاصول، ج 3، ص 4.
خمينى، روح
الله، مناهج
الوصول الى
علم الاصول، ج
2، ص 104.
زهيرالمالكى،
محمد
ابوالنور،
اصول الفقه، ج
2، ص 181.
محمدى،
ابوالحسن،
مبانى
استنباط حقوق
اسلامى يا
اصول فقه، ص 58.
محمدى،
على، شرح اصول
فقه، ج 1، ص 215.
ميرزاى
قمى،
ابوالقاسم بن محمد
حسن، قوانين
الاصول، ج 1، ص 135.
خضرى،
محمد، اصول
الفقه، ج 1، ص 234.
حيدر، محمد
صنقور على،
المعجم
الاصولى، ص 937.
معانى عام
ر.ك: معناى
عام
معانى غير
استقلالى
ر.ك: معناى
غير استقلالى
معانى غير
مقصود
ر.ك: معناى
غير مقصود
معانى
لغوى
معناى رايج
نزد اهل لغت و
داراى لفظ وضع
شده
معانى
لغوى،
معناهايى است
كه ميان اهل
لغت رواج دارد
و الفاظى در
مقابل آنها و
براى دلالت بر
آنها وضع
گرديده است.
اين معانى
معمولا در كتاب
هاى لغت جمع
آورى گرديده
است.
مكارم
شيرازى،
ناصر، انوار
الاصول، ج 1، ص 33.
فاضل
لنكرانى،
محمد، مباحث
اصولى، ص 175.
معانى لفظ
امر
ر.ك: معانى
ماده امر
معانى
ماده امر
بحث
پيرامون
معانى مختلف
ماده امر و
چگونگى دلالت
ماده بر آنها
ماده امر در
معانى زيادى
به كار رفته
است، از جمله:
1. «طلب»، مانند:
«امرتك بكذا;
من فلان كار
را از تو مى
خواهم»;
2. «شىء» مانند: «رأيت
اليوم امرا
عجيبا; امروز
چيز عجيبى را
ديدم»;
3. «شأن»، به
معناى حالت و
كيفيت، مانند:
«شغلنى امر
كذا»;
4. «فعل»، به
معناى كار و
عمل خارجى با
قطع نظر از حيثيت
انتساب آن،
مانند: «و ما
امر فرعون
برشيد; كار
فرعون، كار
پسنديده اى
نيست;
5. «فعل عجيب»،
مانند: «فلما
جاء امرنا...;
هنگامى كه آن
كار عجيب ما
آمد (وقت آن
رسيد)»;
6. «حادثه»،
مانند: جئت
لامر كذا; به
خاطر فلان حادثه
آمدم».
در اين كه
ماده امر براى
اين معانى،
مشترك لفظى
است يا مشترك
معنوى، يا در
برخى حقيقت و
در برخى مجاز
مى باشد، ميان
اصوليون،
اختلاف وجود
دارد.
كسانى كه به
اشتراك لفظى
اعتقاد دارند
ميان خود
اختلاف دارند;
برخى ماده امر
را مشترك لفظى
ميان طلب و
فعل دانسته و
ساير معانى را
به اين دو
برمى گردانند;
عده اى هم چون
مرحوم «آخوند»
آن را مشترك
لفظى بين طلب
و شىء، و برخى
نيز آن را
مشترك بين طلب
و شأن دانسته
اند.
نكته:
در اين كه
ماده امر (به
معناى طلب) در
وجوب ظهور دارد
يا در استحباب
يا در معنايى
ديگر، چند ديدگاه
وجود دارد:
1. در
وجوب ظهور
دارد;
2. در
استحباب ظهور
دارد;
3. مشترك
لفظى ميان
وجوب و
استحباب مى
باشد;
[4]مشترك
معنوى بين
وجوب و
استحباب بوده
و براى «مطلق
طلب» وضع شده
است
آخوند
خراسانى،
محمد كاظم بن
حسين، كفاية
الاصول، ص 81.
صدر، محمد
باقر، دروس فى
علم الاصول، ج
1، ص 224.
حكيم، محمد
سعيد، المحكم
فى اصول
الفقه، ج 1، ص 257.
مظفر، محمد
رضا، اصول
الفقه، ج 1، ص 67.
خويى،
ابوالقاسم،
محاضرات فى
اصول الفقه، ج
2، ص 5.
فاضل
لنكرانى،
محمد، سيرى
كامل در اصول
فقه، ج 3، ص 123 و 181.
سبحانى
تبريزى،
جعفر، الموجز
فى اصول الفقه،
ج 1، 2، ص (52-49).