responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : فرهنگ نامه اصول فقه نویسنده : مرکز اطلاعات و منابع اسلامی    جلد : 1  صفحه : 751

انگيزه هاى مولا از به كارگيرى اين صيغه، يكى نيست; براى مثال، گاهى به منظور استهزا، و گاهى براى زجر و ردع به كار رفته است كه در هر كدام «صيغه نهى» مصداق آن معنا خواهد بود.

نكته:

كسانى كه دلالت صيغه نهى بر حرمت را لفظى مى دانند، در اين كه آيا صيغه نهى در حرمت ظهور دارد يا در چيز ديگر، اختلاف نموده اند و به طور كلى در مسئله پنج ديدگاه وجود دارد:

1. در حرمت ظهور دارد;

2. در كراهت ظهور دارد;

3. مشترك لفظى ميان حرمت و كراهت مى باشد;

4. مشترك معنوى ميان حرمت و كراهت مى باشد;

[5]توقف در مسئله

مرحوم «مظفر» ظهور صيغه نهى در حرمت را مى پذيرد، اما آن را از باب حكم عقل مى داند، نه از نوع دلالت لفظى وضعى[3]


[1]آخوند خراسانى، محمد كاظم بن حسين، كفاية الاصول، ص 182

[2]عراقى، ضياء الدين، نهاية الافكار، ج 1، 2، ص 402

[3]مظفر، محمد رضا، اصول الفقه، ج 1، ص 105

سبحانى تبريزى، جعفر، الموجز فى اصول الفقه، ج 1، 2، ص 112.

نائينى، محمد حسين، فوائد الاصول، ج 1، 2، ص 394.

فاضل لنكرانى، محمد، سيرى كامل در اصول فقه، ج 1، ص 45.

فاضل لنكرانى، محمد، كفاية الاصول، ج 3، ص 4.

خمينى، روح الله، مناهج الوصول الى علم الاصول، ج 2، ص 104.

زهيرالمالكى، محمد ابوالنور، اصول الفقه، ج 2، ص 181.

محمدى، ابوالحسن، مبانى استنباط حقوق اسلامى يا اصول فقه، ص 58.

محمدى، على، شرح اصول فقه، ج 1، ص 215.

ميرزاى قمى، ابوالقاسم بن محمد حسن، قوانين الاصول، ج 1، ص 135.

خضرى، محمد، اصول الفقه، ج 1، ص 234.

حيدر، محمد صنقور على، المعجم الاصولى، ص 937.

معانى عام

ر.ك: معناى عام

معانى غير استقلالى

ر.ك: معناى غير استقلالى

معانى غير مقصود

ر.ك: معناى غير مقصود

معانى لغوى

معناى رايج نزد اهل لغت و داراى لفظ وضع شده

معانى لغوى، معناهايى است كه ميان اهل لغت رواج دارد و الفاظى در مقابل آنها و براى دلالت بر آنها وضع گرديده است. اين معانى معمولا در كتاب هاى لغت جمع آورى گرديده است.

مكارم شيرازى، ناصر، انوار الاصول، ج 1، ص 33.

فاضل لنكرانى، محمد، مباحث اصولى، ص 175.

معانى لفظ امر

ر.ك: معانى ماده امر

معانى ماده امر

بحث پيرامون معانى مختلف ماده امر و چگونگى دلالت ماده بر آنها

ماده امر در معانى زيادى به كار رفته است، از جمله:

1. «طلب»، مانند: «امرتك بكذا; من فلان كار را از تو مى خواهم»;

2. «شىء» مانند: «رأيت اليوم امرا عجيبا; امروز چيز عجيبى را ديدم»;

3. «شأن»، به معناى حالت و كيفيت، مانند: «شغلنى امر كذا»;

4. «فعل»، به معناى كار و عمل خارجى با قطع نظر از حيثيت انتساب آن، مانند: «و ما امر فرعون برشيد; كار فرعون، كار پسنديده اى نيست;

5. «فعل عجيب»، مانند: «فلما جاء امرنا...; هنگامى كه آن كار عجيب ما آمد (وقت آن رسيد)»;

6. «حادثه»، مانند: جئت لامر كذا; به خاطر فلان حادثه آمدم».

در اين كه ماده امر براى اين معانى، مشترك لفظى است يا مشترك معنوى، يا در برخى حقيقت و در برخى مجاز مى باشد، ميان اصوليون، اختلاف وجود دارد.

كسانى كه به اشتراك لفظى اعتقاد دارند ميان خود اختلاف دارند; برخى ماده امر را مشترك لفظى ميان طلب و فعل دانسته و ساير معانى را به اين دو برمى گردانند; عده اى هم چون مرحوم «آخوند» آن را مشترك لفظى بين طلب و شىء، و برخى نيز آن را مشترك بين طلب و شأن دانسته اند.

نكته:

در اين كه ماده امر (به معناى طلب) در وجوب ظهور دارد يا در استحباب يا در معنايى ديگر، چند ديدگاه وجود دارد:

1. در وجوب ظهور دارد;

2. در استحباب ظهور دارد;

3. مشترك لفظى ميان وجوب و استحباب مى باشد;

[4]مشترك معنوى بين وجوب و استحباب بوده و براى «مطلق طلب» وضع شده است

آخوند خراسانى، محمد كاظم بن حسين، كفاية الاصول، ص 81.

صدر، محمد باقر، دروس فى علم الاصول، ج 1، ص 224.

حكيم، محمد سعيد، المحكم فى اصول الفقه، ج 1، ص 257.

مظفر، محمد رضا، اصول الفقه، ج 1، ص 67.

خويى، ابوالقاسم، محاضرات فى اصول الفقه، ج 2، ص 5.

فاضل لنكرانى، محمد، سيرى كامل در اصول فقه، ج 3، ص 123 و 181.

سبحانى تبريزى، جعفر، الموجز فى اصول الفقه، ج 1، 2، ص (52-49).

نام کتاب : فرهنگ نامه اصول فقه نویسنده : مرکز اطلاعات و منابع اسلامی    جلد : 1  صفحه : 751
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست