responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : فرهنگ نامه اصول فقه نویسنده : مرکز اطلاعات و منابع اسلامی    جلد : 1  صفحه : 752

محمدى، على، شرح اصول فقه، ج 1، ص (138-133).

عراقى، ضياء الدين، نهاية الافكار، ج 1، 2، ص 156.

نائينى، محمد حسين، فوائد الاصول، ج 1، 2، ص 128.

معانى ماده نهى

بحث از معانى مختلف ماده نهى و كيفيت دلالت ماده بر آنها

ماده نهى، كه همان (ن، ه، ى) است معانى متفاوتى دارد; قدما نهى را به «طلب ترك» معنا مى كردند، ولى متأخران اصولى نهى را به معناى «زجر و ردع» يعنى منع از فعل گرفته اند.

برخى مى گويند ماده نهى ظهور در حرمت دارد، اما بعضى آن را مشترك لفظى ميان حرمت و كراهت، و بعضى ديگر، مشترك معنوى يا قدر جامع ميان حرمت و كراهت مى دانند.

در اين كه ظهور ماده نهى در معانى ياد شده، با وضع واضع است يا به دلالت عقلى يا به اطلاق، اختلاف وجود دارد.

نكته:

برخى از اصوليون; در ماده نهى، همانند ماده امر، علو و استعلا را شرط دانسته اند.

ميرزاى قمى، ابوالقاسم بن محمد حسن، قوانين الاصول، ج 1، ص (136-135).

سبحانى تبريزى، جعفر، الموجز فى اصول الفقه، ص 111.

مظفر، محمد رضا، اصول الفقه، ج 1، ص 105.

خمينى، روح الله، مناهج الوصول الى علم الاصول، ج 2، ص 104.

محمدى، على، شرح اصول فقه، ج 1، ص (214-213).

آخوند خراسانى، محمد كاظم بن حسين، كفاية الاصول، ص 182.

محمدى، ابوالحسن، مبانى استنباط حقوق اسلامى يا اصول فقه، ص 58.

زحيلى، وهبه، اصول الفقه الاسلامى، ج 1، ص (235-233).

حيدر، محمد صنقور على، المعجم الاصولى، ص 937.

معانى متخيل

ر.ك: معناى متخيل

معانى مجازى

ر.ك: معناى مجازى

معانى محسوس

ر.ك: معناى محسوس

معانى مستقل

ر.ك: معناى استقلالى

معانى معقول

ر.ك: معناى معقول

معانى مقصود

ر.ك: معناى مقصود

معانى نسبى

ر.ك: معناى نسبى

معانى نهى

ر.ك: معانى ماده نهى; معانى صيغه نهى.

معانى هيئت امر

ر.ك: معانى صيغه امر

مُعِدّ

امور زمينه ساز تأثيرگذارى علّت

مُعِدّ، يعنى مقدمه اى كه زمينه تأثير علت بر معلول را آماده مى كند; به بيان ديگر، معد، امرى است كه هر چند از عدم آن، عدم معلول لازم مى آيد، ولى وجود معلول را افاضه نمى كند، بلكه شرايط تأثير علت را بر معلول فراهم مى سازد و در يك كلام، علل معده عبارت است از: مجموع امورى كه معلول را آماده صدور از علت مؤثر مى نمايد; از اين رو به مجموع شرط و عدم مانع، معد اطلاق مى گردد.

در كتاب «فوائد الاصول» آمده است:

«و المراد من المعد ما كان له دخل فى وجود الشىء، من دون ان يكون وجود ذلك الشى مترشحا منه بحيث يكون مفيضا لوجوده، بل كان لمجرد التهيئة والاستعداد لافاضة العلة وجود معلولها، كدرجات السلم ما عد الدرجة الاخيرة، حيث ان كل درجة تكون معدة للكون على السطح، كما تكون معدة ايضا للكون على الدرجة التى فوقها بمعنى انه يتوقف وجود الكون على الدرجة الثانية على الكون على الدرجة الاولى»[1]


[1]نائينى، محمد حسين، فوائد الاصول، ج 1، ص 263

عراقى، ضياء الدين، مقالات الاصول، ص 299 و 301.

سجادى، جعفر، فرهنگ معارف اسلامى، ج 3، ص 338.

شيرازى، محمد، الوصول الى كفاية الاصول، ج 2، ص 20.

شهابى، محمود، تقريرات اصول، ج 2، ص 65.

حكيم، محمد سعيد، المحكم فى اصول الفقه، ج 2، ص 240.

معدات اجتهاد

ر.ك: مقدمات اجتهاد

معذّريت قطع

عذر بودن قطع مكلّف براى ترك تكليف واقعى

معذّريت قطع، مقابل منجّزيت قطع، و به معناى عذر محسوب شدن قطع مكلف، براى ترك تكليف واقعى است، و اين در جايى است كه قطع او مخالف با واقع در آيد، مثل اين كه شخصى در روز جمعه قطع پيدا كند كه نماز جمعه بر او واجب است نه نماز ظهر و سپس نماز جمعه را به جا آورد و نماز ظهر را ترك كند، سپس معلوم شود كه در واقع، نماز ظهر واجب بوده است نه نماز جمعه; در اين جا، اگر مولا از او بپرسد كه چرا تكليف واقعى را ترك نمودى، در پاسخ مى تواند به قطع خود

نام کتاب : فرهنگ نامه اصول فقه نویسنده : مرکز اطلاعات و منابع اسلامی    جلد : 1  صفحه : 752
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست