responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : فرهنگ نامه اصول فقه نویسنده : مرکز اطلاعات و منابع اسلامی    جلد : 1  صفحه : 671

توضيح:

واضع هنگام وضع لفظ براى معنا، ماده و هيئت لفظ را لحاظ نموده و سپس در جامدات، معنا را براى آن دو، وضع مى كند، اما در مشتقات يك بار لفظ را براى ماده و يك بار براى هيئت لفظ، وضع مى كند; از اين رو وضع هيئت در مشتقات، نوعى مى باشد.

نيز ر.ك: وضع نوعى.

فاضل لنكرانى، محمد، مباحث اصولى، ص 294.

محمدى، على، شرح اصول فقه، ج 1، ص 31.

لحن خطاب

ر.ك: مفهوم موافق

لزوم دفع ضرر محتمل

ر.ك: قاعده دفع ضرر محتمل

لغات

ر.ك: الفاظ

لغات مشهور

ر.ك: الفاظ مشهور

لفظ

ر.ك: الفاظ

لفظ امر

ر.ك: ماده امر

لفظ تثنيه

لفظ دلالت كننده بر دو فرد از يك ماهيت

لفظ تثنيه، لفظى است كه بر دو فرد از يك ماهيت دلالت مى كند و علامت آن در عربى «الف و نون» در حالت رفع، و «يا و نون» در حالت نصب و جر است، مانند: «جاء زيدان» و «رأيت زيدين» و «مررت بزيدين».

در اين كه آيا استعمال لفظ تثنيه و جمع و اراده معانى متعدد از آنها جايز است يا نه، اختلاف وجود دارد; عده اى از اصوليون آن را جايز دانسته و برخى ديگر به عدم جواز آن رأى داده اند.

نيز ر.ك: استعمال لفظ تثنيه در معانى متعدد.

خويى، ابوالقاسم، محاضرات فى اصول الفقه، ج 1، ص 211.

علم الهدى، على بن حسين، الذريعة الى اصول الشريعة، ج 1، ص 229.

صاحب معالم، حسن بن زين الدين، معالم الدين و ملاذ المجتهدين، ص 40.

سجادى، جعفر، فرهنگ معارف اسلامى، ج 2، ص 24.

صدر، محمد باقر، بحوث فى علم الاصول، ج 1، ص 156.

مظفر، محمد رضا، اصول الفقه، ج 1، ص 41.

لفظ جزئى

لفظ دلالت كننده بر يك فرد فقط

لفظ جزئى، از اقسام لفظ مفرد و مقابل لفظ كلى بوده و عبارت است از لفظى كه بر بيش از يك فرد دلالت نمى كند، به طورى كه صدق آن بر فرد ديگر ممكن نيست، مانند: لفظ «زيد» كه فقط بر يك فرد دلالت مى كند.

صاحب معالم، حسن بن زين الدين، معالم الدين و ملاذ المجتهدين، ص 34.

زهيرالمالكى، محمد ابوالنور، اصول الفقه، ج 2، ص 12.

خمينى، روح الله، مناهج الوصول الى علم الاصول، ج 1، ص 122.

جرجانى، محمد بن على، كتاب التعريفات، ص 34.

لفظ جمع

لفظ دلالت كننده بر سه فرد يا بيشتر، از يك جنس

لفظ جمع، لفظى است كه بر سه يا بيشتر، از يك جنس دلالت مى كند. جمع، يا جمع صحيح است، مانند: «مسلمون» و «مسلمات» و يا جمع مكسر، و آن جمعى است كه قاعده خاصى براى آن نيست، مانند: «رجال».

در فارسى، جمع، بر دو چيز و يا بيشتر دلالت مى كند، مانند: «مردان» و «زنان» و علامت آن «ها» و «ان» است.

نكته اول:

برخى از اصولى ها در زبان عربى اقل جمع را «دو» مى دانند، ولى مشهور اصوليون اقل جمع را «سه» به حساب مى آورند[1]

نكته دوم:

در اين كه آيا استعمال لفظ جمع و اراده معانى متعدد از آن جايز است يا نه، اختلاف وجود دارد.

نيز ر.ك: استعمال لفظ جمع در معانى متعدد.


[1]علم الهدى، على بن حسين، الذريعة الى اصول الشريعة، ج 1، ص 229

صاحب معالم، حسن بن زين الدين، معالم الدين و ملاذ المجتهدين، ص 40.

سجادى، جعفر، فرهنگ معارف اسلامى، ج 2، ص 190.

خويى، ابوالقاسم، محاضرات فى اصول الفقه، ج 1، ص 211.

صدر، محمد باقر، بحوث فى علم الاصول، ج 1، ص (156-155).

مظفر، محمد رضا، اصول الفقه، ج 1، ص 41.

لفظ حقيقى

لفظ مستعمَل در چند معنا، و وضع شده براى دست كم يكى از آن معانى

لفظ حقيقى، از اقسام الفاظ متعدد المعنى و به معناى لفظى است كه در چندين معنا به كار مى رود كه دست كم براى يكى از آنها وضع شده است، مانند لفظ «اسد» كه معانى گوناگون دارد، اگر چه براى يكى از آنها (حيوان مفترس) وضع شده و در ديگرى (رجل شجاع) فقط استعمال شده است.

نكته:

نام کتاب : فرهنگ نامه اصول فقه نویسنده : مرکز اطلاعات و منابع اسلامی    جلد : 1  صفحه : 671
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست