responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : فرهنگ نامه اصول فقه نویسنده : مرکز اطلاعات و منابع اسلامی    جلد : 1  صفحه : 670

آن، براى برقرار نمودن رابطه وضعى بين لفظ و آن معنا; براى مثال، در وضع اعلام شخصى مانند «زيد»، واضع، لفظ زيد را تصور كرده و معناى انسان خاص را نيز به ذهن مى آورد، آن گاه لفظ را براى آن معنا وضع مى كند، كه در اين جا لحاظ معناى انسان خاص، لحاظ خاص مى باشد.

فاضل لنكرانى، محمد، مباحث اصولى، ص 239.

فاضل لنكرانى، محمد، كفاية الاصول، ج 1، ص 46 و 52.

مظفر، محمد رضا، اصول الفقه، ج 1، ص 21.

مختارى مازندرانى، محمد حسين، فرهنگ اصطلاحات اصولى، ص 268.

مشكينى، على، اصطلاحات الاصول، ص (288-287).

لحاظ عام

تصوّر معناى كلّى توسط واضع هنگام وضع

لحاظ عام، مقابل لحاظ خاص بوده و عبارت است از تصور معناى كلى توسط واضع در هنگام وضع و التفات نفس وى به آن، براى برقرارى رابطه وضعى بين لفظ و آن معنا، مانند: وضع اسماى اجناس، كه واضع در هنگام وضع، معناى كلى را در نظر گرفته و لفظ انسان را در برابر همان معناى عام و كلى وضع مى كند.

مشكينى، على، اصطلاحات الاصول، ص 288.

مظفر، محمد رضا، اصول الفقه، ج 1، ص 21.

مختارى مازندرانى، محمد حسين، فرهنگ اصطلاحات اصولى، ص 269.

فاضل لنكرانى، محمد، مباحث اصولى، ص 239.

فاضل لنكرانى، محمد، كفاية الاصول، ج 1، ص 52 و (46-45).

آخوند خراسانى، محمد كاظم بن حسين، كفاية الاصول، ص 24.

مكارم شيرازى، ناصر، انوار الاصول، ج 1، ص 36.

لحاظ عبورى آلى

ر.ك: لحاظ آلى

لحاظ لفظ و معن

التفات به لفظ و معنا توسط واضع هنگام وضع

لحاظ لفظ و معنا، به معناى التفات نفس و بذل توجه واضع به لفظ و معنا در هنگام وضع آنها است، زيرا وضع از امور انشايى و اعتبارى بوده و با تصور و لحاظ محقق مى شود و قوام آن به تصور لفظ و معنا و ايجاد نوعى رابطه ميان آن دو است، و به همين خاطر، شرط است كه واضع هنگام وضع لفظ براى معنا، هر دو را تصور و لحاظ كند تا بتواند ميان آن دو ارتباط برقرار نمايد.

آخوند خراسانى، محمد كاظم بن حسين، كفاية الاصول، ص 24.

فاضل لنكرانى، محمد، كفاية الاصول، ج 1، ص (46-45).

لحاظ ماده لفظ

التفات واضع به ماده لفظ، هنگام وضع لفظ براى معناى خاص

لحاظ ماده لفظ، به معناى تصور ماده لفظ و التفات نفس واضع به آن، هنگام وضع لفظ براى معناى خاص است; براى مثال، واضع، لفظ «ض، ر، ب» را تصور كرده و آن را در قالب هيئت فاعل قرار داده و سپس «ضارب» را براى كسى كه فعل زدن را انجام مى دهد، وضع كرده است.

نيز ر.ك: لحاظ هيئت.

مشكينى، على، اصطلاحات الاصول، ص 289.

لحاظ مرآتى

ر.ك: لحاظ آلى

لحاظ مستعمل

لحاظ لفظ و اراده معنا توسط استعمال كننده لفظ

لحاظ مستعمل، از اقسام لحاظ لفظ و معنا بوده و عبارت است از توجه نفسانى استعمال كننده در هنگام استعمال لفظ و اراده معنا، زيرا وى قبل از استعمال، لفظ و معنا را تصور مى نمايد و لفظ را به قصد ايجاد معنا در ذهن مخاطب بكار مى برد.

فاضل لنكرانى، محمد، مباحث اصولى، ص 308و238.

لحاظ معنا

ر.ك: لحاظ لفظ و معنا

لحاظ واضع

توجه واضع به لفظ و معنا هنگام ايجاد رابطه وضعى

لحاظ واضع، از اقسام لحاظ لفظ و معنا بوده و عبارت است از توجه نفسانى واضع به لفظ و معنا از طريق تصور آنها در ذهن، به خاطر ايجاد رابطه وضعى (علقه وضعى) بين آن دو.

نكته:

لحاظ واضع از لفظ و معنا در مقام وضع، گاهى تفصيلى است و گاهى اجمالى.

مظفر، محمد رضا، اصول الفقه، ج 1، ص 20.

محمدى، على، شرح اصول فقه، ج 1، ص 31.

فيض، عليرضا، مبادى فقه و اصول، ص (84-80).

فاضل لنكرانى، محمد، كفاية الاصول، ج 1، ص 45.

فاضل لنكرانى، محمد، مباحث اصولى، ص (239-238) و 265.

آخوند خراسانى، محمد كاظم بن حسين، كفاية الاصول، ص 24.

لحاظ هيئت لفظ

توجه واضع به هيئت لفظ هنگام وضع

مراد از لحاظ هيئت لفظ، تصور آن نزد واضع و توجه وى به آن، در هنگام وضع است.

نام کتاب : فرهنگ نامه اصول فقه نویسنده : مرکز اطلاعات و منابع اسلامی    جلد : 1  صفحه : 670
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست