responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : فرهنگ نامه اصول فقه نویسنده : مرکز اطلاعات و منابع اسلامی    جلد : 1  صفحه : 672

برخى معتقدند حقيقت و مجاز از انواع الفاظ متعدد المعنى به حساب نمى آيد، بلكه صفاتى است كه بر استعمال عارض مى شود[1]

نيز ر.ك: استعمال حقيقى; حقيقت.


[1]رشتى، حبيب الله بن محمد على، بدايع الافكار، ص 54

محقق حلى، جعفر بن حسن، معارج الاصول، ص 50.

مظفر، محمد رضا، المنطق، ص 40.

صاحب معالم، حسن بن زين الدين، معالم الدين و ملاذ المجتهدين، ص 34.

لفظ خاص

ر.ك: خاص

لفظ خفى

لفظ غير واضح در صدق بر بعضى از مصاديق، ناشى از عوامل بيرونى

لفظ خفى، از اقسام الفاظ غير واضح بوده و عبارت است از لفظى كه معناى آن از لفظ، ظاهر است، ولى عواملى كه از خارج بر آن عارض مى شود، سبب خفاى صدق لفظ بر برخى افراد و مصاديق آن مى گردد، به گونه اى كه نياز به نظر و تأمل دارد، مانند: لفظ «سارق» در آيه: (السّارِقُ وَ السّارِقَةُ)...1 كه در هر كسى كه مال غير را پنهانى از حرز خارج كند، ظهور دارد، اما در صدق اين لفظ بر طرّار (جيب بر) و نبّاش (كسى كه نبش قبر مى كند و كفن مردگان را مى دزدد) به خاطر اخذ خصوصياتى زايد بر خصوصيات سارق در آنها، ابهام وجود دارد[2]


[1]مائدة (5)، آيه 38

[2]زحيلى، وهبه، اصول الفقه الاسلامى، ج 1، ص 336

خضرى، محمد، اصول الفقه، ص 158.

شمس الائمه سرخسى، محمد بن احمد، اصول السرخسى، ج 1، ص 167.

لفظ شرعى

ر.ك: منقول شرعى

لفظ صريح

ر.ك: الفاظ صريح

لفظ طلب

ر.ك: ماده طلب

لفظ ظاهر

لفظ داراى ظهور در يك معنا، با احتمال خلاف مرجوح

لفظ ظاهر، از اقسام الفاظ واضح بوده و عبارت است از لفظى كه در معناى خود ظهور دارد; يعنى هر چند از شنيدن لفظ، اراده معناى ديگر احتمال داده مى شود، اما آن احتمال ضعيف و مرجوح بوده و مانع ظهور در معناى مورد نظر نمى گردد; براى مثال، در كلمه «فاقطعوا» در آيه: (وَ السّارِقُ وَ السّارِقَةُ فَاقْطَعُوا أَيْدِيَهُما)1 دو معنا احتمال داده مى شود; يكى جدا ساختن دست از بدن و ديگرى مجروح ساختن آن، ولى معناى اولى كه رجحان دارد معناى ظاهرى است.

در كتاب «مبادى الوصول الى علم الاصول» آمده است:

«الرابع: اللفظ المفيد، ان لم يحتمل غير مافهم عنه، فهو النص و ان احتمل فان تساويا فالمجمل والا فالراجح ظاهر والمرجوح مؤوّل»[2]


[1]مائدة (5)، آيه 38

2. علامه حلى، حسن بن يوسف، مبادى الوصول الى علم الاصول، ص (65-63).

مشكينى، على، اصطلاحات الاصول، ص 233.

زحيلى، وهبه، اصول الفقه الاسلامى، ج 1، ص 313و317.

زهيرالمالكى، محمد ابوالنور، اصول الفقه، ج 2، ص 16.

لفظ عام

ر.ك: عام

لفظ عرفى

ر.ك: منقول عرفى

لفظ غريب

ر.ك: الفاظ غريب

لفظ غير واضح

ر.ك: الفاظ غير واضح

لفظ كلى

لفظ صلاحيت دار براى دلالت بر افراد متعدد

لفظ كلى، از اقسام لفظ مفرد و مقابل لفظ جزئى بوده و عبارت است از لفظى كه معناى آن براى صدق بر افراد زيادى صلاحيت دارد، گرچه بالفعل در خارج مصداقى نداشته باشد، مانند: لفظ «انسان» كه افراد زيادى دارد; يعنى تمام انسان ها را شامل مى شود. و يا مانند لفظ «عنقا» (سيمرغ) كه مصداق خارجى ندارد، ولى مفهومش قابليت شمول بر افراد زيادى را دارد.

زهيرالمالكى، محمد ابوالنور، اصول الفقه، ج 2، ص 10.

مظفر، محمد رضا، المنطق، ص 57.

صاحب معالم، حسن بن زين الدين، معالم الدين و ملاذ المجتهدين، ص 34.

لفظ مبين

ر.ك: مبيّن (به فتح يا)

لفظ متباين

ر.ك: الفاظ متباين

لفظ متداول

ر.ك: الفاظ متداول.

لفظ مترادف

ر.ك: الفاظ مترادف

نام کتاب : فرهنگ نامه اصول فقه نویسنده : مرکز اطلاعات و منابع اسلامی    جلد : 1  صفحه : 672
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست