درباره أخذ
قصد قربت به
معناى قصد
امتثال امر در
مأموربه، و با
امر اولى،
اختلاف است;
برخى معتقدند
چون مستلزم
خلف يا دور مى
باشد، محال است.
نكته:
در اين كه
آيا وجوب قصد
قربت در تعبديات،
شرعى است يا
عقلى، اختلاف
وجود دارد. هم
چنين در فرض
شرعى بودن آن،
در اين كه آيا
وجوب شرعى آن
به همان امر
اول است يا به
امر دوم،
اختلاف است.
محمدى،
على، شرح اصول
فقه، ج 1، ص 158.
صدر، محمد
باقر، بحوث فى
علم الاصول، ج
2، ص 86.
جزايرى،
محمدجعفر،
منتهى
الدراية فى
توضيح
الكفاية، ج 1،
ص 458.
نائينى،
محمد حسين،
اجود
التقريرات، ج
2، ص 323.
همان، ج 1، ص 119
و 521.
شيرازى،
محمد، الوصول
الى كفاية
الاصول، ج 1، ص 497.
همان، ج 2، ص 346.
بروجردى،
حسين، نهاية
الاصول، ص 111.
خويى،
ابوالقاسم،
محاضرات فى
اصول الفقه، ج
2، ص 220.
مظفر، محمد
رضا، اصول
الفقه، ج 1، ص (78-75).
خمينى، روح
الله، تهذيب
الاصول، ج 1، ص 147.
طباطبايى
قمى، تقى،
آراؤنا فى
اصول الفقه، ج
2، ص (206-205).
علامه حلى،
حسن بن يوسف،
مبادى الوصول
الى علم
الاصول، ص 114.
فاضل
لنكرانى،
محمد، سيرى
كامل در اصول فقه،
ج 4، ص (13-9).
قصد
محبوبيت
انجام
تكليف به خاطر
محبوبيت ذاتى
آن نزد مولا
قصد
محبوبيت، از
انواع قصد
قربت بوده و
به اين معنا
است كه مكلف
مأموربه را به
خاطر محبوبيت
ذاتى آن در
نزد مولا،
انجام مى دهد
و مى داند هر
چه مأموربه
باشد، محبوب
مولا هم هست.
در اين كه
آيا قصد
محبوبيت در
عرض قصد امر
است يا در طول
آن، و هم
چنين، در اين
كه آيا قصد
محبوبيت به
تنهايى براى
تقرب كفايت مى
كند يا نه،
اختلاف وجود
دارد، ولى آن
چه نزد همه
مسلّم فرض شده،
اين است كه
قصد محبوبيت،
محذورات قصد
امر را ندارد.
نيز ر.ك: قصد
امر.
صدر، محمد
باقر، بحوث فى
علم الاصول، ج
2، ص 87.
خمينى، روح
الله، تهذيب
الاصول، ج 1، ص
(159-158).
قصد مصلحت
ر.ك: قصد
ملاك
قصد
ملاك
قصد رسيدن
به مصلحت
واقعى، هنگام
امتثال تكليف
قصد ملاك،
از انواع قصد
قربت در
عبادات بوده و
به اين معنا
است كه انسان
عمل عبادى را
به خاطر رسيدن
به مصلحت
واقعى موجود
در آن انجام
مى دهد.
در اين كه
آيا براى
عبادى بودن
عبادت، امر
فعلى صادر شده
از سوى مولا و
شارع لازم است
يا صرف وجود
ملاك امر و
مصلحت در آن
كافى است هر
چند امر فعلى
نباشد اختلاف
است; مشهور
علما، (هم چون
مرحوم صاحب
جواهر،
معتقدند صرف
وجود ملاك
امر، كافى
نبوده و امر
بايد فعلى
باشد، ولى
مرحوم «شيخ
انصارى» و
برخى ديگر بر
اين باورند كه
اگر انسان
مطلوبيت و
محبوبيت ذاتى
عمل را در نزد
مولا احراز
كند، كافى است
و نيازى به
امر فعلى نيست.
البته به
نظر بعضى از
علما در اين
جا هم (مانند قصد
امر) محذور
دور وجود دارد.
نائينى،
محمد حسين،
اجود
التقريرات، ج
1، ص 108 و 265.
همان، ج 1، ص 108.
خمينى، روح
الله، تهذيب
الاصول، ج 1، ص
(159-158).
مكارم
شيرازى،
ناصر، انوار
الاصول، ج 1، ص 283.
صدر، محمد
باقر، بحوث فى
علم الاصول، ج
2، ص (324-87).
قصد
وجوب
انجام عبادت
به قصد وجوب
نفسى آن
قصد وجوب،
از اقسام قصد
وجه و به
معناى به جا آوردن
عبادت به قصد
وجوب آن است.
مراد از قصد
وجوب در اين
جا، قصد وجوب
نفسى است، نه
غيرى.
جزايرى،
محمدجعفر،
منتهى
الدراية فى
توضيح الكفاية،
ج 6، ص 217.
آخوند
خراسانى،
محمد كاظم بن
حسين، كفاية
الاصول، ص 415.
نائينى،
محمد حسين،
اجود
التقريرات، ج
1، ص 124.
خمينى، روح
الله، انوار
الهداية فى
التعليقة على
الكفاية، ج 2،
ص 303.
خويى،
ابوالقاسم،
محاضرات فى
اصول الفقه، ج
2، ص 221.
مكارم
شيرازى،
ناصر، انوار
الاصول، ج 2، ص
(291-288).