responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : فرهنگ نامه اصول فقه نویسنده : مرکز اطلاعات و منابع اسلامی    جلد : 1  صفحه : 631

از طرف شارع فرمان بيايد: «اقم الصلوة» و سپس پيامبر گرامى اسلام(صلى الله عليه وآله) بلافاصله بعد از ابلاغ اين دستور، به انجام اعمال و اذكارى خاص مانند: ركوع، سجود و قرائت در برابر ديدگان مسلمانان اقدام نمايند; اين اعمال قرينه حسى است بر اين كه منظور از «صلات»، معناى لغوى و عرفى آن نيست، بلكه مراد، اعمال و اذكار مخصوصى است كه در مقابل چشمان مسلمانان انجام شده است.

فخر رازى، محمد بن عمر، المحصول فى علم اصول الفقه، ج 6، ص 22.

صدر، محمد باقر، بحوث فى علم الاصول، ج 7، ص 163.

تهانوى، محمد اعلى بن على، كشاف اصطلاحات الفنون و العلوم، ج 2، ص 1228.

قرينه حكمت

ر.ك: مقدمات حكمت

قرينه خارجى

ر.ك: قرينه منفصل.

قرينه داخلى

ر.ك: قرينه متصل.

قرينه شخصى

انحصار قرينه بودن يك چيز به مورد يا شخص خاص

قرينه شخصى، مقابل قرينه نوعى بوده و به قرينه اى گفته مى شود كه قرينه بودنش به مورد يا شخص خاصى منحصر است و در غير آن، ويژگى قرينه بودن را ندارد، مثل اين كه مولا به عبد خود بگويد: «اكرم رجلا»، سپس خود مولا تصريح كند كه در انجام اين كار آزاد هستى و هر كسى چه زن و چه مرد را كه خواستى، مى توانى اكرام كنى، يا اين كه، عبد اين تخيير را از عادت مولا به دست آورد. يا مثل اين كه مولا بگويد: «اكرم العلما» سپس بگويد: «زيد ليس بعالم»، در حالى كه واقعاً زيد عالم است. اين جمله دوم (حاكم) را چون بر جمله اول (محكوم) نظارت خاص دارد و مربوط به آن است، قرينه شخصى براى جمله اول تلقى مى كنند; بنابر اين، حكومت، بر قرينه شخصى بودنِ يكى از دو دليل بر ديگرى دلالت مى كند.

صدر، محمد باقر، بحوث فى علم الاصول، ج 7، ص 165.

سيستانى، على، الرافد فى علم الاصول، ص 23.

محمدى، على، شرح اصول فقه، ج 1، ص 421.

خويى، ابوالقاسم، محاضرات فى اصول الفقه، ج 5، ص 364.

قرينه شرعى

قرينه بودن يك چيز بر مراد متكلم، نزد متشرعه

قرينه شرعى، قرينه اى است كه نزد متشرعه (اهل شرع) بر مراد جدى متكلم دلالت مى كند و سبب مى شود تا سخنان گوينده در معناى مجازى آن ظهور پيدا كند قرينه صارفه يا سبب تعين مشترك لفظى در يكى از معانى آن مى گردد قرينه معينه براى مثال، اگر گفته شود: لباس نجس را با آب تطهير كنيد، به كمك قرينه شرعى فهميده مى شود كه منظور از آب، آب طاهر است نه آب نجس، زيرا آب نجس در شرع، پاك كننده نيست.

طوسى، محمد بن حسن، عدة الاصول (ط. ق)، ج 1، ص 370.

قرينه صارفه

قرينه خارج كننده لفظ از معناى حقيقى به معناى مجازى

قرينه صارفه، مقابل قرينه معيّنه بوده و عبارت است از قرينه اى كه كلام را از معناى حقيقى خود بر گردانده و بر معناى مجازى آن حمل مى نمايد; يعنى بيان گر اين مطلب است كه مراد جدى متكلم، معناى مجازى كلام وى است نه معناى حقيقى آن.

اين قرينه را از آن رو صارفه مى گويند كه لفظ را از معناى حقيقى خود به معناى مجازى منصرف مى كند، مثل كلمه «اسد» در جمله «رايت اسدا» كه بدون قرينه استعمال شده و بر حيوان درنده كه معناى حقيقى آن است، دلالت مى كند، ولى اگر قرينه اى به آن ضميمه گردد و گفته شود: «رأيت اسدا يرمى» در اين صورت بر «مرد شجاع» كه معناى مجازى آن است دلالت مى كند و «يرمى» قرينه صارفه آن مى باشد.

رشاد، محمد، اصول فقه، ص (16-15).

دهخدا، على اكبر، لغت نامه دهخدا، ج 10، ص 15476.

رشتى، حبيب الله بن محمد على، بدايع الافكار، ص (94-93).

حكيم، محمد سعيد، المحكم فى اصول الفقه، ج 1، ص 165.

مجاهد، محمد بن على، مفاتيح الاصول، ص 58.

جعفرى لنگرودى، محمد جعفر، ترمينولوژى حقوق، ص 543.

قرينه ظنى

قرينه ظاهر «غير نصّ» در مراد متكلّم

قرينه ظنى، كه مقابل قرينه قطعى مى باشد، قرينه اى است كه به طور ظنى، كلام را از معناى اصلى (حقيقى) به معناى ديگر (مجازى) كه مراد جدى متكلم است بر مى گرداند، يا يكى از معانى مشترك لفظى را به طور ظنى، مى شناساند; به بيان ديگر، قرينه اى است كه در مراد متكلم ظهور دارد و نص در آن نيست.

نكته:

قرينه ظنى ممكن است لفظى باشد، مانند: «رأيت اسدا يرمى» و يا غير لفظى باشد، مانند دلالت امر عقيب حظر بر رخصت.

رشتى، حبيب الله بن محمد على، بدايع الافكار، ص 93.

خويى، ابوالقاسم، مصباح الاصول، ج 3، ص 351.

نام کتاب : فرهنگ نامه اصول فقه نویسنده : مرکز اطلاعات و منابع اسلامی    جلد : 1  صفحه : 631
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست