responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : فرهنگ نامه اصول فقه نویسنده : مرکز اطلاعات و منابع اسلامی    جلد : 1  صفحه : 575

صادق(عليه السلام) به بعد را شامل مى شود.

نيز ر.ك: سيره متشرعه; حقيقت متشرعه.

منصورى، خليل رضا، نظرية العرف و دورها فى عملية الاستنباط، ص 57 و (161-156) و 187.

محمدى، ابوالحسن، مبانى استنباط حقوق اسلامى يا اصول فقه، ص 34.

عرف متكلم

شيوه رايج در محل زندگى متكلم

عرف متكلم، عرفى است كه بر جامعه محل زندگى گوينده، حاكم است و او نيز در رفتار و گفتار خود از آن تبعيت مى كند. از آن جايى كه عرف و عادت مردم در شرايط زمانى و مكانى مختلف، متفاوت است، گاه عرف متكلم با عرف مخاطب تفاوت پيدا مى كند; براى مثال، در يك منطقه، تخم مرغ، به صورت عددى خريد و فروش مى شود و در منطقه اى ديگر آن را وزن مى كنند، و يا رطل مدينه با رطل عراق، از نظر مقدار متفاوت است.

در پيروى نمودن از عرف متكلم يا مخاطب، به هنگام وجود تفاوت بين آن دو، اختلاف است.

مجاهد، محمد بن على، مفاتيح الاصول، ص 41.

عرف مخاطب

شيوه رايج در محل زندگى مخاطب

عرف مخاطب، عرفى است كه بر جامعه محل زندگى مخاطب حاكم است و وى در رفتار و گفتار خود از آن پيروى مى نمايد.

نيز ر.ك: عرف متكلم.

مجاهد، محمد بن على، مفاتيح الاصول، ص 41.

عرف مرسل

عرف فاقد دليل بر قبول يا ردّ آن از طرف شرع

عرف مرسل، عرفى است كه دليلى بر قبول يا رد آن از سوى شارع وجود ندارد.

منصورى، خليل رضا، نظرية العرف و دورها فى عملية الاستنباط، ص 53و155.

عرف مسامح

موارد قابل تسامح از نظر عرف

عرف مسامح، مقابل عرف غير مسامح بوده و عبارت است از عرفى كه با نظر تسامحى به مسايل نگاه كرده و مسايل كوچك و كم اهميت را به حساب نمى آورد.

توضيح:

عرف به مسايل دو گونه نظر دارد:

1. نظر مسامحى;

[2]نظر غير مسامحى و دقيق

در نظر مسامحى، بناى عرف بر مسامحه، نديدن و به حساب نياوردن مسايل كوچك و كم اهميت است و خود نيز به اين مسامحه، توجه دارد; براى مثال، با اين كه در يك خروار گندم مقدارى ناخالصى (خاك و كاه) وجود دارد، اما عرف مى گويد اين، يك خروار گندم است و آن ناخالصى را به حساب نمى آورد; به خلاف آن جايى كه طلا و يا زعفران را وزن مى كند كه نظرى دقيق و غير مسامحى دارد.

نكته:

ملاك تشخيص مفاهيم و تطبيق آنها بر مصاديق، عرف غير مسامح است، هر چند گاهى در تخاطب ممكن است عرف مسامح در فهم معانى، ملاك گردد[1]

نيز ر.ك: عرف غير مسامح.


[1]خمينى، روح الله، الرسائل، ج 1، ص 228

منصورى، خليل رضا، نظرية العرف و دورها فى عملية الاستنباط، ص (211-210).

صدر، محمد باقر، بحوث فى علم الاصول، ج 6، ص 193.

فاضل لنكرانى، محمد، سيرى كامل در اصول فقه، ج 15، ص 208.

عرف مستحدث

ر.ك: عرف حادث

عرف مطّرد

عرف مورد پذيرش همه افراد جامعه

عرف مطرد يا عرف شايع، به روش شايع و مستمر همه افراد ناحيه يا كشور خاصى گفته مى شود; به بيان ديگر، اگر گفتار يا كردارى به گونه اى شايع شود كه همه پذيراى آن گردند و خلاف آن عمل نكنند، آن را «عرف مطّرد» مى گويند.

منصورى، خليل رضا، نظرية العرف و دورها فى عملية الاستنباط، ص 155 و 57.

جناتى، محمد ابراهيم، منابع اجتهاد (از ديدگاه مذاهب اسلامى)، ص 393.

عرف معتبر

ر.ك: عرف صحيح

عرف ناصحيح

ر.ك: عرف فاسد

عزيمت

حكم شىء به عنوان اوّلى آن، يا سقوط امر مولا در همه مراتب

عزيمت، مقابل رخصت، و به معناى احكامى است كه به اشيا به عنوان اولى تعلق مى گيرد و شارع آنها را براى همه مكلفان و در تمامى حالات تشريع كرده و به حالتى خاص هم چون اضطرار، جهل، حرج، ضرر و غيره اختصاص ندارد.

طبق اين تعريف، تمامى احكام تكليفى، احكام عزيمتى مى باشد.

بر اساس بعضى از تعريف ها، حكم عزيمتى فقط شامل

نام کتاب : فرهنگ نامه اصول فقه نویسنده : مرکز اطلاعات و منابع اسلامی    جلد : 1  صفحه : 575
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست