به واقع
است، ولى برخى
ديگر معتقدند
نتيجه مقدمات
انسداد،
انسداد باب
علم به طريق و
علم به واقع،
هر دو، است.
نيز ر.ك: ظن
به طريق.
انصارى، مرتضى
بن محمد امين،
فرائد
الاصول، ج 1، ص 212.
نائينى،
محمد حسين،
اجود
التقريرات، ج
2، ص 144.
انسداد
علم به واقع
بسته بودن
راه علم به
نفس احكام
واقعى
انسداد علم
به واقع،
مقابل انسداد
علم به طريق و
به معناى
مسدود شدن راه
علم به نفس
واقع (احكام
واقعى) است. برخى
اعتقاد دارند
نتيجه مقدمات
انسداد، انسداد
علم به نفس
واقع است، هر
چند علم، به
راه ها و
اسبابى كه
سلوك آنها
باعث برائت
ذمه مكلف در
نزد شارع مى
گردد، مسدود
نيست.
نيز ر.ك: ظن
به واقع.
نائينى،
محمد حسين،
اجود
التقريرات، ج
2، ص 144.
انصارى،
مرتضى بن محمد
امين، فرائد
الاصول، ج 1، ص 212.
انسداد
كبير
انسداد باب
علم و علمى
نسبت به بيشتر
احكام
انسداد
كبير، مقابل
انسداد صغير و
به معناى انسداد
باب علم و
علمى نسبت به
بيشتر احكام
است كه يا
موجب خروج از
دين در صورت
به كارگيرى اصول
نافيه و يا
موجب عسر و
حرج (در صورت
احتياط تام)
مى گردد.
در باره فرق
بين انسداد
كبير و صغير،
گفته اند: اگر
نتيجه مقدمات
انسداد، حجيت
مطلق ظن باشد
چه بر مبناى
كشف و چه بر
مبناى حكومت
به آن انسداد
كبير مى
گويند; اما
اگر نتيجه
انسداد، حجيت
ظن خاص يا
اماره مخصوص و
يا حجيت ظن
مطلق در يك
جهت خاص از جهات
چهارگانه
مربوط به
روايت (صدور
روايت، جهت
صدور روايت،
ظهور روايت، و
حجيت ظهور
روايت) باشد،
آن را انسداد
صغير مى نامند.
مكارم
شيرازى،
ناصر، انوار
الاصول، ج 2، ص 389.
خمينى، روح
الله، انوار
الهداية فى
التعليقة على
الكفاية، ج 1،
ص (318-317).
عراقى،
ضياء الدين،
نهاية
الافكار، ج 3،
ص 96.
نائينى،
محمد حسين،
فوائد
الاصول، ج 3، ص 143.
جزايرى،
محمدجعفر،
منتهى
الدراية فى
توضيح الكفاية،
ج 5، ص 24.
نائينى،
محمد حسين،
اجود
التقريرات، ج
2، ص 140.
خويى،
ابوالقاسم،
مصباح
الاصول، ج 2، ص 132.
مظفر، محمد
رضا، اصول
الفقه، ج 2، ص (33-32).
انسداد
وجدانى
انتخاب
نظريه انسداد
از راه تحقيق
انسداد
وجدانى،
مقابل انسداد
تعبدى است و
عبارت است از
نظريه
انسدادى كه
شخص از راه
تحقيق و
جستوجو به آن
دست مى يابد.
حايرى، عبد
الكريم،
دررالفوائد،
ص 693.
انسدادى
قائل به
بسته بودن راه
علم و علمى به
احكام شرعى در
عصر غيبت
انسدادى،
مقابل
انفتاحى بوده
و به گروهى از
اصوليون گفته
مى شود كه باب
علم و علمى را
نسبت به احكام
شرعى فرعى
مسدود مى
دانند.
مشكينى،
على،
اصطلاحات
الاصول، ص 88 و 89.
مكارم
شيرازى،
ناصر، انوار
الاصول، ج 2، ص 478.
انشا
ابراز
اعتبار، يا
ايجاد معنا به
وسيله لفظ در
عالم اعتبار
إنشا، به
معناى ايجاد
معنا از طريق
لفظ در عالم
اعتبار مى
باشد; براى
مثال، وقتى
متكلم در مقام
انجام معامله
بيع، لفظ «بعت»
را به كار مى برد،
مفهوم «ايجاب
بيع» را در
خارج ايجاد
نموده و رضايت
خود را به بيع
اعلام مى كند.
برخى مانند
مرحوم آيت
الله خويى،
تعريف مشهور
را از انشا،
نپذيرفته و
اظهار مى كنند
كه انشا فقط
بر ابراز امر
اعتبارى
دلالت مى
نموده و كاشف
از آن است،
ولى سبب ايجاد
معنا نمى شود.
برخى ديگر
مى گويند:
مراد از انشا،
مركب تامى است
كه قابل تصديق
و تكذيب نمى
باشد و شامل
استفهام،
امر، نهى،
التماس، دعا،
تمنى، ترجى،
قسم، ندا و
غير آن است. در
اين تعريف، به
جمله انشايى،
با مسامحه
«انشا» اطلاق
شده است.
خويى،
ابوالقاسم،
محاضرات فى
اصول الفقه، ج
3، ص 66.
همان، ج 1، ص
(84-83).
آخوند
خراسانى،
محمد كاظم بن
حسين، كفاية
الاصول، ص 27.
صدر، محمد
باقر، دروس فى
علم الاصول، ج
1، ص 90.
خوانسارى،
محمد، منطق
صورى، ص 67.
حيدر، محمد
صنقور على،
المعجم
الاصولى، ص 296.
فاضل
لنكرانى،
محمد، كفاية
الاصول، ج 1، ص 66.
زهيرالمالكى،
محمد
ابوالنور،
اصول الفقه، ج
2، ص 63.