responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : فرهنگ نامه اصول فقه نویسنده : مرکز اطلاعات و منابع اسلامی    جلد : 1  صفحه : 266

انشاى امر

ايجاد معناى طلب يا بعث در عالم اعتبار

انشاى امر، به معناى صدور امر از آمر و به بيان ديگر، به معناى ايجاد معناى طلب يا بعث اعتبارى در عالم اعتبار از طريق به كارگيرى ماده يا صيغه امر مى باشد.

براى مثال در موردى كه شارع، ماهيت نماز را بررسى نموده و آن را داراى مصلحت ملزمه مى يابد، در صدد وجوب آن بر مكلف بر آمده و از طريق انشاى صيغه «صلّ»، آن را بر مكلف واجب مى نمايد; يعنى در عالم اعتبار، مكلف را به سوى انجام آن روانه مى كند.

انشاى امر، در حقيقت، فعل شارع و يا هر قانون گذار ديگرى است كه از طريق آن، قانون گذارى و يا تشريع مى نمايد و پس از آن، مرحله ابلاغ قانون به مكلفان و اجرا و فعليت آن قرار داد.

نيز ر.ك: مرحله انشا.

مشكينى، على، تحرير المعالم، ص 106.

حكيم، محمد سعيد، المحكم فى اصول الفقه، ج 1، ص 29.

مكارم شيرازى، ناصر، انوار الاصول، ج 1، ص 270.

سبحانى تبريزى، جعفر، المحصول فى علم الاصول، ج 3، ص 69.

آخوند خراسانى، محمد كاظم بن حسين، كفاية الاصول، ص 84.

فاضل لنكرانى، محمد، كفاية الاصول، ج 4، ص 49 و 183.

فاضل لنكرانى، محمد، سيرى كامل در اصول فقه، ج 4، ص 580.

انشاى فعلى وضع تعيينى

ايجاد وضع تعيينى از طريق عملى غير از قول

انشاى فعلى وضع تعيينى، كه، مقابل انشاى قولى وضع تعيينى مى باشد در مواردى است كه واضع در مقام وضع تعيينى، ربط و علاقه بين لفظ و معنا را با انجام عملى در خارج ايجاد مى نمايد، مانند اين كه با استعمال لفظ به قصد وضع، اين انشا را انجام دهد; براى مثال، در مقام اسم گذارى براى فرزند خود كه تاكنون اسمى براى او انتخاب نكرده است به جاى اين كه بگويد: اسم اين پسر را محمد گذاشتم، بگويد: فرزندم محمد را بياوريد، و از اين طريق ايجاد علاقه وضعى بين لفظ و معنا نمايد.

عراقى، ضياء الدين، نهاية الافكار، ج 1، ص 30.

فاضل لنكرانى، محمد، كفاية الاصول، ج 1، ص 44.

انشاى قولى وضع تعيينى

ايجاد وضع تعيينى از طريق لفظ

انشاى قولى وضع تعيينى، مقابل انشاى فعلى وضع تعيينى بوده و در جايى است كه واضع در مقام وضع، ربط و علاقه بين معنا و لفظ را، از طريق انشاى قولى ايجاد نمايد، مانند اين كه واضع، در مقام وضع بگويد: «جعلت هذا اللفظ لمعنى كذا».

به بيان ديگر، اگر كاشف از وضع تعيينى، قول و كلام واضع باشد، به آن انشاى قولى وضع تعيينى مى گويند.

عراقى، ضياء الدين، نهاية الافكار، ج 1، ص 30.

فاضل لنكرانى، محمد، كفاية الاصول، ج 1، ص 44.

انشاى وضع تعيينى

ايجاد رابطه و علاقه بين لفظ و معنا به وسيله شخص معيّن

وضع الفاظ از مقوله انشا و ايجاد است و در صورتى كه انشاى واضع به صورت «وضع تعيينى» باشد، به آن انشاى وضع تعيينى مى گويند، مانند وضع كلمه «ماء» براى «مايع سيال بى رنگ، بى بو و بى مزه»، خواه انشاى وضع تعيينى از طريق قول و خواه از طريق فعل باشد.

فاضل لنكرانى، محمد، كفاية الاصول، ج 1، ص 44.

عراقى، ضياء الدين، نهاية الافكار، ج 1، ص 30.

انصراف

توجه ذهن به برخى از افراد طبيعت، هنگام شنيدن لفظ مطلق

انصراف، به معناى توجه ذهن به برخى ازافراد طبيعت، هنگام شنيدن لفظ مطلق مى باشد; به بيان ديگر، انصراف عبارت است از حضور معنايى معين به ذهن، هنگام شنيدن لفظ مطلق، در حالى كه لفظ داراى معنايى فراگير و شامل افراد متعدد است، مثل اين كه از شنيدن كلمه «حيوان»، ذهن به غير انسان انصراف پيدا مى كند و خود انسان به ذهن نمى آيد، در حالى كه حيوان، انسان را نيز شامل مى شود. و يا با شنيدن جمله «امسحوا» در آيه وضو، ذهن انسان به سوى مسح با دست مى رود نه چيز ديگر.

نكته:

منشأ انس ذهن با فرد يا معناى خاص، يا كثرت استعمال لفظ در معناى خاص و يا غلبه وجودى فرد يا مصداق خاص مى باشد.

صدر، محمد باقر، بحوث فى علم الاصول، ج 3، ص 431.

صدر، محمد باقر، دروس فى علم الاصول، ج 1، ص 239.

مظفر، محمد رضا، اصول الفقه، ج 1، ص 182.

مكارم شيرازى، ناصر، انوار الاصول، ج 2، ص (206-205).

جزايرى، محمدجعفر، منتهى الدراية فى توضيح الكفاية، ج 3، ص 729.

نائينى، محمد حسين، اجود التقريرات، ج 1، ص 532.

حيدر، محمد صنقور على، المعجم الاصولى، ص 298.

انصراف بدوى

انصراف ناشى از غلبه وجود فردى از ماهيت در خارج

انصرافى را كه ناشى از غلبه وجود حصه يا فردى از ماهيت نسبت به حصه ها يا افراد ديگر آن در خارج باشد و خود لفظ

نام کتاب : فرهنگ نامه اصول فقه نویسنده : مرکز اطلاعات و منابع اسلامی    جلد : 1  صفحه : 266
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست