«تأسيس»
در لغت به
معناى پى
نهادن و ايجاد
كردن است.
اماره
تأسيسى،
مقابل اماره
امضايى است و
به اماره اى
گفته مى شود
كه شارع مقدس،
ابتداءاً آن
را جعل و
تأسيس نموده
است، بى آن كه
در نزد عقلا،
سابقه عمل به
آن وجود داشته
باشد، مانند: شهادت
دو مرد و چهار
زن براى اثبات
زنا.
نائينى،
محمد حسين،
اجود
التقريرات، ج
2، ص 22.
نائينى،
محمد حسين،
فوائد
الاصول، ج 3، ص 282.
مكارم
شيرازى،
ناصر، انوار
الاصول، ج 1، ص 336.
خمينى،
مصطفى،
تحريرات فى
الاصول، ج 1، ص 381.
رشتى، حبيب
الله بن محمد
على، بدايع الافكار،
ص 96.
اماره
حكمى
طريق ظنّى
معتبرِ حكايت
كننده از حكم
شرعى
اماره
حكمى، مقابل
اماره موضوعى
است و به اماره
اى گفته مى
شود كه طريق
به حكم شرعى و
حكايت كننده
از آن مى
باشد، مانند:
خبر عادل و
خبر ثقه.
به بيان
ديگر، وقتى
حكم واقعى و
قانون الهى براى
مكلف مجهول
باشد و آن گاه
اماره اى براى
تعيين آن از
سوى شارع وضع
شود، به آن
اماره حكمى مى
گويند; براى
مثال، مكلف
نمى داند اگر
مبيع قبل از قبض
تلف گردد ضمان
آن به عهده
بايع است يا
مشترى، و پس
از جستوجو در
روايات، به
خبر واحدى برخورد
مى كند كه از
سوى فرد عادلى
نقل شده و در
آن،
معصوم(عليه
السلام)
فرموده است: هر
كالاى فروخته
شده اى كه قبل
از تحويل
گرفتن تلف
گردد، از مال
فروشنده تلف
شده است.
ولايى،
عيسى، فرهنگ
تشريحى
اصطلاحات
اصول، ص 117.
مشكينى،
على، تحرير
المعالم، ص 149.
اماره سمعى
ر.ك: اَماره
شرعى
اَماره
شرعى
طريق ظنّى
اعتبار يافته
از سوى شارع
اماره
شرعى، مقابل
اماره عقلى
واماره عقلايى
مى باشد و به
معناى اماره
اى است كه
معتبِر (اعتبار
كننده) آن،
شارع مقدس مى
باشد، مانند:
ظن انسدادى
(ظن مطلق) بنا
بر كشف.
در كتاب
«اصطلاحات
الاصول» آمده
است: «ان المعتبر
لدليل ان كان
هو الشارع
يسمى ذلك
دليلا شرعيا و
امارة شرعية كخبر
العدل و الثقة
و الظن
الانسدادى
على الكشف»[1]
آخوند
خراسانى،
محمد كاظم بن
حسين، كفاية
الاصول، ص 317.
شيرازى،
محمد، الوصول
الى كفاية
الاصول، ج 3، ص 274.
رشتى، حبيب
الله بن محمد
على، بدايع
الافكار، ص 23 و 123.
خمينى، روح
الله، تهذيب
الاصول، ج 2، ص 5.
مكارم
شيرازى،
ناصر، انوار
الاصول، ج 2، ص 226.
نائينى،
محمد حسين،
اجود
التقريرات، ج
2، ص 22.
اماره ظنى
ر.ك: امارات
اماره عادى
ر.ك: اماره
عقلايى
اماره عرفى
ر.ك: اماره
عقلايى
اماره عقلايى
طريق ظنّى
معتبر نزد
عقلا و مورد
تأييد شرع
اماره
عقلايى،
اماره اى است
كه معتبِر
(اعتبار
كننده) آن،
عرف عقلا مى
باشد و شرع
نيز يا آن را
به صراحت امضا
نموده و يا
دست كم از آن
منع نكرده
است، مانند:
ظواهر كلام،
كه عقلا آن را
حجت دانسته و
به آن عمل مى كنند
و شارع نيز
اين بناى
عقلايى را
امضا نموده
است.
مشكينى،
على،
اصطلاحات
الاصول، ص 70.
رشتى، حبيب
الله بن محمد
على، بدايع
الافكار، ص 23 و 96.
خمينى،
مصطفى،
تحريرات فى
الاصول، ج 3، ص 93
و 164، 180.
خمينى، روح
الله، تهذيب
الاصول، ج 2، ص 5
و40.
انصارى،
مرتضى بن محمد
امين، فرائد
الاصول، ج 1، ص 21.
مكارم
شيرازى،
ناصر، انوار
الاصول، ج 1، ص 336.
نائينى،
محمد حسين،
اجود
التقريرات، ج
2، ص 22.
نائينى،
محمد حسين،
فوائد
الاصول، ج 3، ص 282.
اماره
عقلى
طريق ظنّى
معتبر نزد عقل
اماره
عقلى، مقابل
اماره شرعى و
عقلايى است و به
اماره اى گفته
مى شود كه
معتبِر
(اعتبار كننده)
آن عقل مى
باشد، مانند:
ظن انسدادى
بنا بر حكومت،
كه عقل به
حجيت آن حكم
مى كند.
مشكينى،
على،
اصطلاحات
الاصول، ص 70.
نائينى،
محمد حسين،
اجود
التقريرات، ج
2، ص 62.
شيرازى،
محمد، الوصول
الى كفاية
الاصول، ج 3، ص 274.