responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : فرهنگ نامه اصول فقه نویسنده : مرکز اطلاعات و منابع اسلامی    جلد : 1  صفحه : 238

نكته:

در اين كه آيا الفاظ عبادات براى خصوص صحيح و يا اعم از صحيح و فاسد وضع شده است، اختلاف است[1]

نيز ر.ك: وضع اسماى عبادات.

1. آخوند خراسانى، محمد كاظم بن حسين، كفاية الاصول، ص (46-44).

مظفر، محمد رضا، اصول الفقه، ج 1، ص 43.

فاضل لنكرانى، محمد، كفاية الاصول، ج 1، ص 204 و 404 و 179.

خويى، ابوالقاسم، محاضرات فى اصول الفقه، ج 1، ص 134.

الفاظ عقود

الفاظ دلالت كننده بر انشاى داراى ايجاب و قبول

الفاظ عقود، مقابل الفاظ ايقاعات بوده و به الفاظى گفته مى شود كه براى عقود وضع شده است; به بيان ديگر، الفاظ انشاهايى كه طرفينى و داراى ايجاب و قبول مى باشد، الفاظ عقود نام دارد، مانند: لفظ «بعت و قبلت» كه براى انشاى ملكيت از طريق ايجاب و قبول وضع شده است.

نائينى، محمد حسين، اجود التقريرات، ج 1، ص 389.

مظفر، محمد رضا، اصول الفقه، ج 1، ص 47.

الفاظ عموم

ر.ك: ادوات عموم

الفاظ غايت

ر.ك: ادوات غايت

الفاظ غريب

الفاظ داراى معنايِ غير مأنوس نزد عرف

الفاظ غريب كه در مقابل الفاظ مشهور مى باشد الفاظى است كه معناى آنها نزد عرف ظاهر نمى باشد، به گونه اى كه استعمال آنها در معانى خودشان مأنوس نيست; يعنى براى يافتن معانى آنها بايد به كتاب لغت رجوع نمود; براى مثال در عبارت «مالكم تكأكأتم عليّ كَتَكَأكُؤُكُم على ذى جِنّة افرنقعوا عنّى; شما را چه شده است كه دور من جمع شده ايد، مانند جمع شدنتان بر سر فرد جن زده (ديوانه)، از من دور شويد».

لفظ «تكأكأ» لفظ غريب است كه به جاى لفظ «اجتمع» به كار رفته است.

جرجانى، محمد بن على، كتاب التعريفات، ص 69.

الفاظ غير واضح

الفاظ داراى دلالت مبهم و محتاج قرينه

الفاظ از نظر ظهور و خفاى معناى آنها به دو دسته تقسيم مى شود:


[1]الفاظ واضح; 2. الفاظ غير واضح

الفاظ غير واضح، الفاظى است كه معناى آنها بالذات يا بالعرض، به سبب دخالت عامل خارج از ذاتشان، مبهم است; يعنى بدون كمك گرفتن از قرينه خارجى معناى آنها فهميده نمى شود.

نيز ر.ك: لفظ خفى; لفظ متشابه; لفظ مشكل; لفظ مؤوّل.

زحيلى، وهبه، اصول الفقه الاسلامى، ج 1، ص 312.

خضرى، محمد، اصول الفقه، ص 158.

الفاظ غير واضح الدلاله

ر.ك: الفاظ غير واضح

الفاظ كنايه

الفاظ غير آشكار در مقصود متكلم و محتاج قرينه

الفاظ كنايه، مقابل الفاظ صريح مى باشد و به الفاظى گفته مى شود كه معناى اراده شده از سوى متكلم در آنها، مستتر و پنهان مى باشد; يعنى معناى مراد به جز با آوردن قرينه شناخته نمى شود، چه لفظ كنايه در معناى مراد، حقيقت باشد و چه مجاز، مانند آن كه گفته شود: «فلان كثير الرماد» و اراده جود و سخاوت او شود.

نكته:

اين اصطلاح، نزد اصولى هاى اهل سنت عام تر از «كنايه» در اصطلاح دانشمندان علم بيان است، زيرا شامل حقيقت و مجاز، هر دو، مى شود.

زحيلى، وهبه، اصول الفقه الاسلامى، ج 1، ص 309.

شمس الائمه سرخسى، محمد بن احمد، اصول السرخسى، ج 1، ص 187.

جرجانى، محمد بن على، كتاب التعريفات، ص 81.

سجادى، جعفر، فرهنگ معارف اسلامى، ج 4، ص 58.

الفاظ متباين

الفاظ متفاوت از جهت لفظ و معنا

الفاظ متباين، مقابل الفاظ مترادف بوده و به الفاظى گفته مى شود كه علاوه بر تفاوت در لفظ، داراى معانى متفاوت نيز مى باشد، مانند: ديوار، زيد، انسان و اسب.

معانى متباين ممكن است به يك ديگر متصل باشند در خارج داراى يك وجود باشند، مانند: ذات و صفت، يا انسان و سفيدى او، و يا از هم ديگر جدا باشند، مانند: نور و ظلمت، كه ضدين هستند، و يا يكى جزئى از ديگرى باشد، مانند: انسان و حيوان، و يا قابليت اضافه و نسبت به يك ديگر داشته باشند، مانند: ابوت و بنوت.

نكته:

برخى بر اين باورند كه بسيارى از كلمات ممكن است در نظر بدوى، مترادف به نظر برسند، اما با كمى دقت، اختلاف معناى آنها، روشن مى گردد، مانند: «سيف» و «صارم» كه سيف، به هر شمشيرى گفته مى شود و صارم، شمشير برنده را مى گويند[1]

نام کتاب : فرهنگ نامه اصول فقه نویسنده : مرکز اطلاعات و منابع اسلامی    جلد : 1  صفحه : 238
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست